به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی سیستانی اللهآبادی، عضو شورای استفتائات دفتر آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، 13 دی ماه در نشستی به مناسبت گرامیداشت این مرجع تقلید، گفت: بنده قریب به 15 سال در محضر آیتالله العظمی صافی بودم و همایشی که قرار است روز 15 دی ماه برگزار شود در راستای تجلیل از ایشان و تاثیرات این مرجع تقلید بر عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی است.
وی با اشاره به ابعاد علمی آن مرحوم، اظهار کرد: بنده با توجه به اطلاعاتی که از حوزه نجف و قم داشتم ایشان را شخصیت ممتاز و برجسته در سطح مراجع تراز اول حوزه علمیه قم دیدم و از این جهت از محافل و دروس ایشان استفاده کرده و پابست محضر علمی ایشان شدم. سوای این بعد، لایه وجودی، اخلاقی و سلوک معنوی ایشان موضوع دیگری است.
سیستانی اللهآبادی اضافه کرد: بنده ایشان را به معنای واقعی شاگرد مکتب قرآن و اهل بیت(ع) یافتم، یعنی ایشان در جهان اسلام جزء افرادی بود که بیشترین بهره را از قرآن و اهل بیت(ع) برد و در این زمینه کمنظیر بود. ایشان لحظهای از تحقیق و پژوهش و مطالعه و با خبرشدن از اندیشهها و آرائی که در جهان اسلام به اسلام نسبت داده میشد غافل نبودند و شخصیتی بسیار پرتلاش و عالمی بهروز بود و به عنوان سرباز اسلام به مسائل مختلف در صورت نیاز وارد میشد. اگر نظری در بین آراء، نظر صائب و خدمت ارزنده بود حتما از آن حمایت میکردند.
عضو شورای استفتائات دفتر این مرجع تقلید با اشاره به ابعاد جامع شخصیت ایشان، تصریح کرد: از جهت مبانی قرآنی تفسیری، بیان مفاهیم قرآنی به زبان روز از جمله ویژگیهای ایشان بود، هر حزب و نحله و مکتبی تلاش میکند تا آرای خود را به قرآن منتسب کند؛ ایشان در این عرصه اهتمام فوقالعاده داشت که تفسیر قرآن باید با روایات عترت ارائه شود لذا از جهت چاپ قرآن و تحفظ بر ظاهر قرآن و هم تحفظ بر مفاهیم قرآنی و تفسیر تاکید بر استفاده از نظرات اهل بیت(ع) داشتند.
وی با بیان اینکه اگر کسی تفسیر نادرستی از قرآن داشت به صورت کوبنده برخورد میکردند، گفت: خاطرات عجیبی از ایشان در این زمینه وجود دارد که بدون خوف و ترسی و فقط با هدف جلب رضایت الهی با این نوع انحرافات برخورد میکردند و اگر خدمتی به قرآن صورت میگرفت حتما حمایت و پشتیبانی میکرد و حراست از ناموس قرآن بخش قابل توجهی از اشتغالات ایشان در قالب تالیف و سخنرانی و تماس و پیامها بود.
سیستانی اللهآبادی اظهار کرد: بخش دیگری که ایشان به آن اهتمام داشت ارائه سلوک و سیره اهل بیت(ع) به طلاب و عموم مردم بود؛ ایشان اهتمام عجیبی به این مسئله داشتند که مبادا طلاب از مسیر صحیح تعلم دین منحرف شوند. ایشان نقد جدی به فلسفه و عرفان و مسالک مختلف عرفانی داشتند همچنین موضع قاطعی در برابر متصوفه داشتند و ابدا اهل تسامح و مجامله در مواجهه با آنها نبودند و وجود این نوع گروهها را خطر جدی برای اسلام میدانستند زیرا معتقد بودند که اینها از یک سو خود را نزدیکترین افراد به اسلام میدانند و از سوی دیگر با تمسک به متشابهات قرآنی و روایی، تیشه به ریشه دین میزنند.
عضو شورای استفتائات دفتر آیتالله صافی گلپایگانی تصریح کرد: ایشان حوادث و تحولات سیاسی مهم جهان را به دقت رصد میکرد و مواضع قاطع و صریحی هم در این زمینه داشتند؛ شفافیت مواضع و برخوردها و حمایتها، صراط مستقیمی در جهان سیاست در دوره کنونی است. در جهان سیاست متشابهات و حوادث فتنهگونه موج میزند و فروغ و چراغ هدایت در مسیر مستقیم، عنایت و موهبتی از ناحیه خداوند به برخی افراد است و ایشان از این جهت هیچ دریغی نداشت. ایشان حتی پیامهایی به پاپ و سران کشورهای غیراسلامی میفرستادند و از ضعف معنویت در همه جوامع بشری انتقاد داشتند.
سیستانی اللهآبادی با اشاره به حساسیت آن مرجع نسبت به مسئله معیشت و رفاه مردم، گفت: ایشان رسانهها و هر قانونی که در مجلس مصوب میشد و یا نظر مسئولانی که مؤثر در تصمیمگیریها بودند را رصد میکرد و اگر نیاز به اظهار نظر و موضعگیری بود بدون صرف هرگونه وقتی آن موضع را اعلام میفرمودند و بیتفاوت از کنار مسائل عبور نمیکردند. ایشان با نفسشان به حرکات اجتماعی، حیات میبخشیدند.
وی تاکید کرد: آیتالله صافی گلپایگانی مرجعی جامعالاطراف بود و در تواضع و فروتنی نسبت به آحاد جامعه هیچ کوتاهی نداشت و واقعا خود را یک بشر معمولی میدانست و خود را از همه افراد کوچکتر میدید و ذرهای منیت و ابراز وجود نداشت.
وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایکنا که مخالفت ایشان با اصل فلسفه و عرفان بود یا برخی نحلههای عرفانی فلسفی، اضافه کرد: ایشان دغدغه جدی نسبت به مباحث فلسفی و عرفانی داشت و منتقد کسانی بودند که عمر و وقت خود را صرف فلسفه و عرفان میکنند تا از منظر این علوم به قرآن و روایات بپردازند. ایشان این رویکرد را خلاف صراط مستقیم و دارای اعوجاج و انحراف میدید چون لایههای وجودی انسان موانع زیادی برای دیدن خورشید اسلام ایجاد میکند لذا میفرمود ما باید از این موانع عبور کنیم. ایشان هرقدر سوابق افراد در زمینه عرفان بیشتر بود وجود آنها را برای اسلام خطرناکتر میدید و تهدید آنها را هم جدیتر میپنداشت.
سیستانی اللهآبادی در پاسخ به این پرسش که ایشان در اثبات مهدویت به براهین فلسفی روی آورده است، این در تضاد با مواضع ایشان نیست؟ اظهار کرد: نعمت عقل را که خدا به انسان موهبت فرموده است زیربنای پذیرش انبیاء و فهم قرآن و کلام انبیاء و حجت باطنی الهی است و ایشان هم با این مشکلی ندارند و اینکه عقل باید با قرآن و روایات رشد کند و عقلی که بتواند قرآن را درک کند اولوالالباب است.
وی ادامه داد: پس بحث بر سر این است که فلسفه و عرفان یک بسته فکری منبعث از دیدگاه بشری است و با این رویکرد به هستی نگاهکردن و آن را در کنار قرآن قراردادن از چیزهایی بود که ایشان با آن مخالف بودند. از دید ایشان نگاه انسان به خودش بزرگترین حجاب برای فهم قرآن و روایات است و بدتر اینکه اینها در جامعه نماینده اسلام معرفی بشوند.
وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایکنا که ایشان در بحث موسیقی و ورزش بانوان آرای متفاوت و شاذی داشتند که با نیازهای زمانه منطبق نبود، افزود: ما ابتدا باید معنای شاذ و متفاوت را بیان کنیم زیرا یک وقت فتوایی شاذ فقهی است و گاهی شاذ اجتماعی و این دو با هم فرق دارند. از جهت فقهی، اتفاقا آرای ایشان بسیار دور از شواذ است؛ مثلا حرمت مطلق موسیقی، فتوای مشهور فقهای امامیه در طول تاریخ فقاهت بوده است و همه فقهای گذشته خرید و فروش و ساخت و نگهداری و بهکارگیری آلات موسیقی را حرام میدانند.
سیستانی اللهآبادی بیان کرد: فتوای مرحوم امام هم تا قبل از انقلاب همین بود ولی بعد از انقلاب تغییر کرد. بعد از انقلاب، فرهنگ جامعه دچار تحولات زیادی شد و در چنین شرایطی وقتی نظر یک مرجع تقلید را بگویید که موسیقی را مطلقا حرام میداند ناگهان توی چشم میخورد. امروز که جامعه تا حد زیادی با انواع موسیقی انس دارد و ناگهان شما سخن از حرمت مطلق موسیقی بگویید تعجبآور است؛ چیزی که باید همگون با اسلام شود رفتار ما است نه اینکه مرجع تقلید فتاوای خودش را با نظر مردم هماهنگ کند گرچه اجرای چنین حکمی توام با تکلف است.
وی افزود: ایشان بدون خوف از اینکه این فتوا باعث کمشدن مقلدان او خواهد شد و بدون بارتاب اجتماعی آن به صدور فتاوا پرداختند و تنها رضایت خدا را مدنظر قرار میدادند و به چیزهایی که مردم عادی مدنظر دارند توجهی نداشتند.
عضو شورای استفتائات دفتر آیتالله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش که آن مرحوم بیش از صد سال سن داشتند ولی قوت حافظه بسیار زیادی تا پایان عمر داشتند، راز این قوت حافظه در چه چیزی بوده است، اضافه کرد: ایشان از بدو تولد تا پایان عمر در بستر معارف قرآن و اهل بیت(ع) زندگی کردند و با اسلام اهل بیتی محشور بود. اگر اسلام دور از افراط و تفریط رسم زندگی انسان شود، و انسان آن را در استراحت، غذا خوردن و تفریح و همه ابعاد زندگی به کار بگیرد تاثیر آن در بدن به خوبی مشخص خواهد شد؛ ایشان بر تاثیر مستقیم وضعیت روحی بر بدن معتقد بود کسی که همواره در عمرش به خدا توکل و امید داشته باشد طبیعتا بدن سالمتر و عمر مفیدتر و بیشتری خواهد داشت.
وی افزود: ایشان از نشاطی غبطهبرانگیز برخوردار بود و بر این مسئله تاثیر داشت و به نظر بنده بیش از همه اینها عنایت خاص خداوند متعال به ایشان بود؛ ایشان اواسط عمر، عمر جدیدی از خدا گرفتند که پربرکتتر از نیمه اول عمرشان بود. بنده دو هفته مانده به ارتحال ایشان در مورد یک مسئله مرتبط با رمزارزها به مدت 45 دقیقه با ایشان بحث فقهی کردم و ایشان با حافظه قوی در نهایت بنده را نسبت به فتوای خودشان قانع کرد و هرگز از موضع خود کوتاه نیامد. این به نظر بنده نوعی عنایت است زیرا قلبش پر از نور و نشاط بود و در مسیر مرجعیت علمی فشارهای زیادی به ایشان وارد شد ولی از آن عبور کردند.
انتهای پیام