به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «حکمرانی رسانهای در تجربه انقلاب اسلامی» امروز یکشنبه 16 بهمنماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
مسعود معینیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گزیده آن ر امیخوانید:
کار رسانهای تولید روایتهای استاندارد برای مدیریت افکار عمومی در تمام عرصههای زندگی است. طبق ادبیات آکادمیک، مهمترین کار رسانه تولید روایت است تا بتواند هم بر سایر روایتها غلبه کرده و هم استانداردی انحصاری و جزو مزایای رقابتی رسانه در یک نظام ایدئولوژیکی مشخص باشد تا همزمان با هدایت افکار عمومی بتواند کنش جمعی را هم ایجاد کند. وقتی از رسانهها صحبت میکنیم منظور این است که رسانه، ابزار حکمرانی در تمام حاکمیت هستند که ذیل نظام سیاسی حاکم در همه حوزهها دائماً در حال روایتسازی هستند.
این روایتها و قصههایی که مطرح میشود گاهی روایت از یک پدیده جاری است و گاهی از چیزی که قرار است محقق شود، برای افکار عمومی تصویرسازی میشود. منظور از افکار عمومی، طبقات و گروهها و اقشار مختلف هستند که میتواند لایهای از نخبگان یا تودهای از مردم در درون آن باشند. رسانه تولید پیام کرده و پیام را بر اساس افکار نظام سیاسی حاکم به مخاطب میرساند. برای مثال حضور آمریکا در عراق یا افغانستان باید دستاوردهایی برای مردم آمریکا میداشت تا حزبی بتواند در ادامه کار خود، همچنان غالب و حاکمیت از آن وی باشد و دوباره رأی بیاورد اما تصویرسازی که رسانههای آمریکایی از حضور در افغانستان و عراق دارند غیر از آن واقعیت جاری است که در این عرصه رخ داده است و به همین دلیل آمریکا ناچار شد از منطقه بیرون برود.
همچنین گاهی تصویرسازی از بحرانهای اقتصادی که در مناطق مختلف دنیا رخ میدهد خلاف واقعیتها است بنابراین یکی از کارهای رسانه ادراکسازی برای چیزهایی است که افکار عمومی انتظار تحقق آن را داشته و اکنون محقق نشده است لذا رسانه میتواند از بحرانها جلوگیری کند. اگر بخواهیم روایتی از شکلگیری انقلاب اسلامی ارائه دهیم باید بگوییم که حضرت امام خمینی(ره) خودشان یک رسانه بودند و روندهایی که در فرآیند مبارزه در پیش گرفتند شرایط یک رسانه را در درون خودش داراست و آن هم در شرایطی بود که هر انسانی این امکان را نداشت که تبدیل به یک رسانه شود و امکانات شبکهای مفصل که در شرایط کنونی وجود دارد وجود نداشت.
شفافترین کار ایشان سخنرانی معروف در بهشت زهرا است که هم در عرصه سیاسی، هم اقتصادی و هم اجتماعی و فرهنگی، افکار عمومی را هدایت میکنند. در نتیجه فرهنگ و سنن و آداب و مکتب اسلامی به خوبی برای مردم ترسیم میشود. در واقع امام بازگشت به فطرت را در جامعه نوید داده و بسیج سیاسی و اجتماعی که در جامعه به وجود میآید برآمده از این روایتسازی امام خمینی(ره) است. امام یک خاطر جمعی را به وجود میآورد که تودههای مردم میتوانند بر اساس آن به یک حرکت جمعی دست بزنند.
حضرت امام علاوه بر نوید رشد معنوی و روحی به مردم در حوزه اقتصادی هم همین گونه عمل کرده و رفاه و آسایش نسبی در جامعه را نوید میدهند. بنابراین امام به مثابه یک رسانه و با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای، توانستند پیام تولید کرده و آن را به جامعه مخابره کنند تا یک حرکت عظیم در اجتماع ایجاد کنند. در نتیجه در به وجود آمدن نظام جدید رسانه به عنوان ابزاری در تغییر مدل حکمرانی عمل کرده است. مزیتهایی که امام برای انقلاب اسلامی در بین تودههای مردم به وجود آوردند باعث شد روند کنش جمعی تودهها را مدیریت کرده و رهبران اجتماعی با اندیشههای مختلف همانند ملی مذهبی، چپ، مارکسیست، لیبرال و ... نیز در روندهای تغییر حاکمیت مغلوب اندیشههای امام شوند؛ یعنی در فضای جنگ روایتها در دوره انقلاب، امام میتواند غالب شده و کنش اجتماعی به وجود بیاورد.
سؤال این است که آیا رسانههایی که بعد از جمهوری اسلامی رشد کردند و مخصوصاً رسانه ملی توانستهاند داستانسازی کرده و خاطره جمعی که امام و رهبران فکری ما مخصوصا در دهه اول انقلاب ایجاد کردند را مدیریت و مردم را به دفاع از انقلاب و تحمل سختی های مختلف برای رسیدن به رویاها و آرمانهای وعده داده شده اقناع کنند یا اینکه رسانههای جمهوری اسلامی توفیق جدی در مدیریت افکار عمومی در ابعاد مختلف نداشتهاند؟ معتقدم اهداف ما به خوبی محقق نشدهاند اما رسانه در ادامه برای موفقیت خود باید چند نوع ارتباط با ارکان حاکمیت و اجتماع تعریف کند. اولین کار این است که نسبت خود را به مکتب و ایدئولوژی نظام سیاسی تعریف کند یعنی در روندهای برنامهسازی، تمام رسانهها در راستای روایت کلان باشند.
دومین جایی که باید رسانه نسبت خود را برقرار کند نسبت با رهبران فکری است. این مراجع فکری در رسانهها کسانی هستند که رؤیاهای آینده نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را برای مردم ارائه میدهند. از سوی دیگر رسانه باید آنها را وادار به نطق و گفتوگو کند تا یک حرکت فکری در جامعه ایجاد شود و نخبگان و رهبران فکری ما بتوانند خاطر جمعی را برای یک حرکت پیش رونده فراهم کند یعنی تسهیلگر رابطه بین مردم و حاکمیت باشند اما اگر به انسداد بین رسانه و نخبگان برسیم جامعه دچار چالشی عمیق میشود.
نسبت دیگر رسانه، نسبت با مردم است چون مردم نیازمند اطلاعرسانی شفاف از سوی مردم هستند و از طرف دیگر مردم دوست دارند آگاهیبخشی در زمینه آرمانهای انقلاب در درون رسانه بازنمایی شود. همچنان که امام و رهبر معظم انقلاب بر این نکته تأکید کردهاند. از سوی دیگر رسانهها باید تربیتکننده جامعه باشند و برای گروههای مختلف اجتماعی برنامه تهیه کنند. چنین جامعهای دچار ناراحتی و از هم گسیختگی نمیشود. ارتباط رسانه با دولت نیز باید به شکلی پیش برود که رسانهِ زمینهسازِ پاسخگویی دولت را داشته باشیم نه اینکه رسانه صرفا در مورد دولت اطلاعرسانی کند.
همچنین کمال اکبری، عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، در این نشست سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید:
امروزه رسانهها از نگرشها و بینشها تا کنشها و رفتارهای بیرونی را ساماندهی میکنند. در دنیایی اینچنینی، نیازمند یک حکمرانی رسانهای هستیم اما آیا حکمرانی رسانهای به مفهومی که تمام جوانب کار در آن وجود داشته باشد را دارا هستیم یا خیر که تمام نظامات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در بر بگیرد؟ امروزه شاهد هستیم که غرب به شدت دنبال کلانروایتهای خودش برای سیطره بر تمام دنیاست بنابراین نباید جوانان ما براساس نظامهای فکری بیرونی، زندگی خود را مدیریت کنند چون امروزه همه آنها به گوشی دسترسی دارند و میتوانند در جریان تحولات جهانی قرار گیرند.
امام خمینی(ره) در دوران قبل از انقلاب، با انواع رسانهها برخورد داشتند و از آنها استفاده میکردند و یکی از زیباییهای کار امام این بود که شبکهای از رسانهها را به هم ملحق و رسانههای سنتی و جدید را در خدمت مفاهیم انقلاب اسلامی و رساندن شعار انقلاب اسلامی به مردم قرار دادند و این یکی از مهمترین اقدامات ایشان بودند لذا توانستند افرادی همانند خطبا، دانشگاهیان، هنرمندان و ... را زیر چتر فعالیت خود قرار دادند. امروزه هم نیاز به چنین اقداماتی داریم.
انتهای پیام