به گزارش ایکنا، آیتالله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه، 16 اسفند در نشست علمی «چارچوبهای سهگانه فکری، گرایشی و اخلاقی و نقش آنها در تفسیر موضوعى» ذیل سلسلهنشستهای تفسیر موضوعی شهید صدر، برگزار شد، گفت: شهید صدر مانند بسیاری از مفسران و متفکران اسلامی میگوید که مراد متلکم قابل دسترسی است؛ بنابراین مؤلفه اول در نظریه تفسیری وی، امکانپذیری تفسیر است؛ مؤلفه دوم، تفسیر امر پیچیده و پرچالشی است و این چالشها از وضعیت متن ناشی میشود یا از وضعیت پیچیده فهم؛ یعنی برخی چالشها مربوط به متن و برخی مربوط به فهم، چون فهم آن پیچیده است.
وی افزود: مؤلفه دیگر اینکه اگر چه تفسیر در دسترس است، ولی اشتباه و خطا در این عمل کم نیست؛ همچنین مؤلفه دیگر این است که تفسیر برای موفقیت باید مبتنی بر تجزیه و تحلیل اطلاعات کافی باشد؛ مؤلفه دیگری هم که شهید صدر به آن پرداخته است استحضار نصوص است؛ یعنی ابتدا یک جای پای فکری و اندیشگی خلق شود و از این خاستگاه نصوص را به سمت خود بیاورید تا بتوانید به نتیجهای دست یابید. لذا مراجعه سادهوار صورت نگیرد. ایشان معتقد است برای استحضار نصوص باید چارچوبهای فکری بنا شود.
استاد درس خارج حوزه علمیه اظهار کرد: با این مقدمه سراغ اصل بحث برویم که تفسیر موضوعی است؛ تفسیر موضوعی از ابتکارات شهید صدر است و هنوز جایگاه خود را در حوزههای علمیه پیدا نکرده و تفسیر قرآن بر منوال گذشته جاری است؛ ایشان تفسیر را دو دسته میداند یکی تفکیکی، پراکندهگرا و جزء جرء و دیگری موضوعی. در نوع اول بین اجزاء رابطه برقرار نیست و مفسر یک جزء از نصوص را جدا از اجزای دیگر تفسیر میکند. تفسیر توحیدی یا موضوعی یعنی اینکه اجزا تکتک دیده میشود، ولی این مجموعه در کنار همدیگر تحلیل میشوند. لذا در این تفسیر باید از روشی پیروی شود که قدرت و توان یکپارچهسازی متون به ظاهر جداشده را داشته باشد.
وی اضافه کرد: وقتی اجزا تکتک به صورت مجموعی در کنار هم تحلیل شوند، صدای واحد و متفاوتی ارائه خواهد شد. البته به این نوع تفسیر موضوعی، توحیدی هم گفته میشود که به معنای خلق مفهوم جدیدی از کنار هم گذاشتن مفاهیم پراکنده است. بنابراین نظریه تفسیر موضوعی کار شهید صدر است، ولی تفسیر موضوعی با مفهوم سنتی قبل از ایشان هم بوده است؛ یعنی یک موضوع را در قرآن پیگیری و بحث میکردند.
مبلغی بیان کرد: اگر حوزه علمیه به درستی این تفسیر را بشناسند و به کار بگیرند مشکل نسل کنونی در استفاده از قرآن حل خواهد شد؛ الان ما تفسیر سنتی تجزیهای را بیشتر به کار میبریم و این نوع تفسیر، قدرت ندارد که مسائل را حل و مفاهیم قرآن را کشف و نیاز جامعه را برآورده کند. حوزه باید پای کار بیاید و تفسیر موضوعی را در مفهوم تام آن اقامه کند. یعنی اولا مسائل جامعه را بشناسیم و بعد آن را به قرآن عرضه و از قرآن، استنطاق کنیم و تفاسیر موضوعی متعددی تولید کنیم. اولین مبنا اینکه قرآن دیدگاه عمیق و کلانی نسبت به افکار اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و... دارد؛ قرآن کریم افکار بلند و عمیقی نسبت به دست کم سه حوزه دارد؛ هستیشناسی، عقاید و اجتماعیات.
مبلغی تصریح کرد: مبنای دوم این است که قرآن در موارد بسیار کلاناندیشههای ناظر به هستی و حوزه عقاید را در تک آیه منعکس کرده است و در موارد زیادی هم در تعدادی از آیات و با مراجعه به یک آیه نمیتوان برآیند مسئله را به دست آورد. عبارت شهید صدر این است که قرآن، افکار اساسی خود را در آیات پراکنده بیان کرده است و مفسر باید آن را تجمیع کند. مبنای دیگر هم این است که انسان میتواند این آیات به ظاهر پراکنده را کنار هم قرار دهد و طبق یک روش دقیق، نظریهپردازی کرده و مراد آن را به دست آورد.
وی با بیان اینکه تفسیر موضوعی تفسیری است که روی یک موضوع مانند عقایدی، واقعیت هستی یا اجتماعی تمرکز دارد، اظهار کرد: مفسر به صورت آگاهانه به سوی این موضوع میرود و آن را به صورت استنطاقی به قرآن عرضه میکند نه عرضه خام. مفسر باید دائما از خاستگاه آن موضوع از قرآن، پرسش کند و در این هنگامه قرآن نباید صرفا گوینده و ما شنونده باشیم.
استاد درس خارج حوزه علمیه تاکید کرد: البته ظاهرا این طور است که ما متعبد و تسلیم محض در برابر قرآن هستیم که تفسیر به رای نمیکنیم ولی واقعا ما حرف به زبان قرآن میگذاریم. بنابراین تفاسیر تجزیهای غالباً به تفسیر رأی میانجامد بدون اینکه خود مفسر متوجه باشد. در تفسیر موضوعی یا توحیدی هم امکان تفسیر به رأی هست. البته اگر به سبک شهید صدر، روش در تفسیر، پرسؤال و روشمند باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
وی افزود: ایشان معتقد است ابتدا باید یک پرونده برای موضوع ایجاد شود. سپس اطلاعات و اندیشه و تجارب بشری را کسب کنیم، همچنین نگاهمان به تاریخ آن موضوع و مسئله هم باشد و در این صورت اطلاعات به ما زاویه دیدی میدهد که ببینیم قرآن چگونه به موضوع توجه کرده است. همچنین وقتی با اندیشه بشری سراغ آن برویم معلوم خواهد شد که اندیشه قرآن آیا همین اندیشه بشری است یا آن را تکمیل میکند یا نکته جدیدی دارد. بنابراین اینکه کسی بگوید باید ذهن انسان خالی خالی باشد تا سراغ قرآن برود درست نیست چون یکسری موضوعات جاهلی و توهمی و خودساخته جای اندیشه بشر را در ذهن انسان خواهد گرفت. شهید صدر معتقد است انسان دائماً باید با سؤال به سراغ قرآن برود؛ ظاهرا این است که پر رویی در پیشگاه قرآن میکنیم، ولی واقع مطلب، استنطاق و بهرهگیری از محضر قرآن است. خدا کلامش را در اختیار بشر قرار داد و بشر باید لیاقت بهره بردن از آن را داشته باشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه گفت: در تفسیر موضوعی، اولین کار ایجاد چارچوب موضوعی است؛ در اولین مرحله باید موضوع و چارچوب موضوعی داشته باشیم تا گرفتار تشتت و پراکندگی نشویم. همچنین فرایند مطالعاتی علمی قبل از رجوع به قرآن را داشته باشیم. این فرایند باید از واقعیت آغاز شود و این واقعیت یک درد و پدیده اجتماعی است؛ صدر میگوید این واقعیت از نص شروع نمیشود، بلکه از محیط بیرون گرفته میشود.
وی افزود: مرحله دیگر استیعاب چند چیز یعنی تجارب انسانی پیرامون موضوع، راهحلهای انسانی و تطبیق در بستر تاریخ است که منجر به پرسشها و خلأها شده است. مرحله دیگر هم رجوع به قرآن کریم است؛ رجوع هم به این صورت است؛ اول حرکت بر اساس پرونده موضوعی و چارچوب ایجاد شده، تحلیل و تجمیع تحقیقی و ارزشداوری براساس قرآن کریم. بنابراین چند مرحله لازم است؛ ایجاد چارچوب، فرایند مطالعاتی، رجوع به قرآن یعنی تجمیع توحیدی غیرعددی و تحلیل هم به سمت نظریهپردازی پیش برود.
استاد درس خارج حوزه گفت: صدر معتقد است که هیچ عمل تفسیری رخ نمیدهد، مگر اینکه مبتنی بر یک چارچوب باشد که اگر منقح و درست نباشد باعث خطا خواهد شد و برعکس. وی دو چارچوب را در تفسیر مورد توجه قرار داده است؛ چارچوب موضوعی و چارچوب تعریفشده و شناختهشده علمی. او چارچوب فکری، گرایشی و اخلاقی را در بحث تفسیر تقسیمبندی کرده است. چارچوب فکری یعنی اندیشهای از قبل اخذ شده و بر مبنای آن به تفسیر میپردازیم.
وی ادامه داد: چارچوب گرایشی یعنی اینکه در تفسیر، گرایش خاصی داریم که شهید صدر آن را به دو بخش چارچوب مذهبی(مکتب و مکاتب) و انسانی تقسیم کرده است؛ یعنی اگر کسی در درون یک مذهب و مکتب به دنبال تقویت آن است ممکن است نتواند آیه درستی را برای این بحث انتخاب کند. گرایش دیگر هم، انسانی است؛ یعنی طبق نظر شهید صدر باید آن را داشته باشیم و اگر نباشد شاید نتوانیم به دیدگاههای دقیق اسلام برسیم، زیرا باید انسانیت انسان حفظ و رشد داده شود.
استاد درس خارج حوزه علمیه تصریح کرد: چارچوب اخلاقی هم نوعی چارچوب انسانی است، ولی چون اخلاق، یک هویت خاص دارد وی معتقد است که اگر ما چارچوب اخلاقی را برپا نکنیم مفاهیم اسلامی قدرت و قابلیت تطبیق خود را از دست خواهد داد. او معتقد است اقتصاد اسلامی در یک جامعه اسلامی قابل اجرا نیست، مگر اینکه در چارچوب اخلاقی اجرا شود و قدرت به حرکت درآوردن عناصر اقتصاد اسلامی را داشته باشد. چطور در اروپا اخلاقی متناسب با اقتصادشان برپا کردهاند جامعه اسلامی هم باید اخلاق متناسب با اقتصاد را داشته باشد تا موفق شود.
مبلغی گفت: بحث دیگر تأثیر چارچوبها در تفسیر است؛ ایشان معتقد است چارچوب نقش مثبت و منفی دارد؛ و اینکه ذهن را کاملا خالی کنیم و سراغ قرآن برویم غلط است؛ بنابراین چارچوب میتواند منجر به تفکر هماهنگ شود، ولی اگر چارچوب غلط باشد میتواند چیزی به ما ارائه دهد که علم نیست، بلکه علمنماست یا گاهی اوقات اثر منفی یک چارچوب این است که قداست کاذب درست میکند.
وی در پایان اظهار کرد: از دیدگاه وی اینکه برخی لباس تقدس به یک مفهوم میپوشانند، زیرا از دل چارچوب غلطی کار تفسیر و تفقه را شروع کردهاند. برای مثال ملکیت ثابت که برخی فقها بر آن معتقدند و حاضر نیستند استثنائاتی به آن بزنند به سبب همین چارچوب فکری خاص و محدود و غلط آنان است. بنابراین در این تفسیر باید از قرآن استنطاق شود نه اینکه چیز خودساختهای را به قرآن تحمیل کنیم.
انتهای پیام