حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در چهاردهمین و آخرین یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده؛ آورده است: خداوند درباره تدبر در قرآن در آیه سوم و چهارم سوره زخرف، میفرماید: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ، وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ: ما آن(قرآن) را كتابى خواندنى به زبان عربى نازل كرديم، تا شايد شما تعقلش كنيد، و گرنه او در امالكتاب است كه نزد ما مقام بلند و فرزانهای دارد» و در آیه دوم سوره یوسف نیز فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: ما قرآن را به عربی نازل کردیم شاید تعقل کنید».
این مسئله آنقدر اهمیت دارد که بیتوجهی به آن سبب توبیخ خداوند خواهد شد آنجا که در آیه ۲۴ سوره محمد میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا: چرا در قرآن تدبر و تعقل نمیکنند، آیا بر قلبهایشان قفل زده شده است؟». در آیه ۱۷، ۲۲ و ۳۲ سوره «قمر» نیز سه بار برای توجه انسان به این امر، هشدار داده شده و فرموده است «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟».
امیر مؤمنان علی(ع) درباره تفکر اهل تقوا در آیات قرآن فرموده است: «هرگاه به آيهاى رسند كه در آن بيم و انذار است، گوشهاى دل خود را براى شنيدنش باز كرده، فكر میكنند صداى ناله آتش سوزان دوزخ و به هم خوردن زبانههايش در گوش جانشان طنينانداز است».
بیشتر بخوانید:
امام خمينى(ره) درباره تفاوت فهم از قرآن فرموده است: «با توجه به اين كه افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوتاند قرآن به طورى نازل شده كه هر كس به حسب كمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجهاى كه از علم دارد از آن استفاده مىكند».
قرآن کریم مهمترین و کاملترین کتاب آسمانی برای هدایت انسان به سوی کمال واقعی است که از سوی خدا بر پیامبر(ص) نازل شده است. چرا که قرآن کریم، تجلی علم الهی در روی زمین است. بر این اساس، مسلماً ایمان به محتوا و اعتقاد به هدایت بخشی آن و ارتباط با مضامین بلند آن، بهرهمندی از علم الهی در جهت سعادت و فلاح ابدی انسان را در پی دارد. و اما اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که چهره دیگر علم الهی هستند، واجد همه حقائق قرآن و به منزله روح آن کتاب مقدّس الهی نیز هستند. از این رو بر ظاهر و باطن، تفسیر و تأویل، محکم و متشابه و عام و خاص قرآن کریم آگاهی کامل دارند؛ بلکه آن حضرات، مکملان، مترجمان و بیانکنندگان واقعی آن جلوه بارز علم الهی نیز هستند.
همانطوری که وقتی «سُدَیْر» از راویان حدیث، از امام باقر(ع) در مورد جایگاه امامان(ع) نسبت به هدایت مردم و نقش سازنده آنان سؤال میکند که «شما کیستید؟» آن حضرت میفرماید: «نَحْنُ خُزَّانُ عِلمِ اللهِ وَ نَحنُ تَراجِمَةُ وَحْیِ اللهِ؛ ما (اهل بیت) خزینههای دانش خداوند و بیانکنندگان وحی الهی هستیم.»
بنابراین، ائمه(ع) هم بر حقائق قرآن احاطه دارند و هم مترجمان و بیانکنندگان واقعی آن هستند. آنان مفسران کلام حق تعالی به زبان بشری برای انسانها هستند. آنان هم بر راز و رمزهای قرآن آگاهی دارند و هم بر راههای استفاده از آن احاطه دارند. از این رو در مواقع مختلف، مردم را به جایگاه بلند قرآن و نقش اساسی آن در هدایت و سعادت انسانها آگاه و راههای بهرهبرداری از آن را نیز گوشزد میکردند.
تدبر، راهی به سوی اُنس با قرآن و از مهمترین راههایی است که با طی آن، هر شخص میتواند بنابر ظرفیت وجودی، توان و همت خود از معارف، آموزهها، لطایف و حقایق قرآن استفاده کند و با قرآن اُنس بیشتری بگیرد. آنچه معصومان(ع) بر آن تکیه فراوان دارند، تدبر در آیات قرآن است؛ بهویژه آیاتی که بیانکننده معارف مبدأ و معاد، عقائد، اخلاق، جامعهشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی بوده و در بردارنده کلیدی از کلیدهای گرهگشای مشکلات انسان در مسیر به سوی خداوند متعال هستند.
تدبر از ریشه «دَبْر» به معنای پشت سر و عاقبت چیزی است. بنابراین، تدبر به معنای اندیشیدن در عاقبت کارها، عواقب امور و نتایج عملکردهاست و نتیجهاش کشف حقائق و مسائلی است که بدون آن اندیشیدن به دست آوردنش میسر نمیشود. به عبارت دیگر، «تدبر» به معنای اندیشه عمیق و پیاپی و مستمر در ورای ظاهر گفتارها، نوشتهها و اعمال انسان، برای روشن شدن چهره واقعی و ظاهر شدن باطن امور است.
تدبر، یک معنای خاصتر از «تفکر» دارد؛ چرا که تدبر، ژرفاندیشی و دقت نظر در نتایج، سرانجامها، عواقب رفتارها، پدیدهها، شیوههای زندگی و به طور کلی نظر عمیق انداختن به سرنوشت آینده انسان و جهانِ مربوط به اوست. اما تفکر، معنای وسیعتری دارد؛ چرا که در تفکر، علاوه بر اندیشیدن در عواقب و آثار و معلولها، شامل اندیشه در علل و اسباب و روابط پدیده ها نیز میشود. به طور خلاصه، تدبر، دقت پیاپی در عواقب و نتایج امور و تفکر، اندیشه در علل و دلایل است.
تدبر در آیات قرآن که هم از ناحیه خود قرآن به آن سفارش و هم از طرف معصومان(ع) بر آن تأکید بسیار شده، عبارت است از کاوش و دقتنظر در کشف مفاهیم هر یک از آیات و ارتباط آیات با یکدیگر و ارتباط آیهای از یک سوره با آیه و آیاتی دیگر در سورههای دیگر، به طوری که امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «در آیات قرآن تدبر کنید و به وسیله آن عبرت گیرید. چرا که تدبر در آن رساترین عبرتهاست».
در این روایت، «تدبر» با «اعتبار» قرین شده است و این، نشان میدهد که تدبر یک نوع تأمل، دقت نظر و اندیشه در وسیله (که همان آیات است) برای رسیدن به یک هدف بلند است. از اینرو حضرت، کلام خود را به «ابلغ العبر» تعلیل کردند تا بفهمانند قرآن بهترین محلّ عبور است؛ عبور قاری قرآن از الفاظ و عبارات و رسیدن به عمق معانی و شناختِ موجباتِ سعادت و هدایت.
بنابراین، حقیقتِ تدبر در آیات قرآن همان تلاوت راستین آن است که از قرائت آیات شروع و با تأمل و تعمق در معناها و پیامها و خواستها، ادامه مییابد و با تعهد و التزام و عمل به مضامین آنها، ختم میشود. همان طور که امام باقر(ع) در مورد رعایتکنندگان حق تلاوت و به عبارتی تلاوتکنندگان حقیقی که مراحل سهگانه قرائت، تأمّل و عمل را لحاظ میکنند و در آیه ۱۲۱ سوره بقره «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ»؛ ذکر شده است، میفرماید:
(تلاوت کنندگان واقعی) اشخاصی هستند که قرآن را تلاوت میکنند و در آن تفقه و تأمل عمیق میکنند و به احکام آن عمل، به وعدههای آن امیدوارند و از وعید آن میترسند و به وسیله قصههای آن عبرت میگیرند و از اوامر آن، فرمان میبرند و از نواهی آن نهی میپذیرند. به خدا قسم حق تلاوت، (تنها) حفظ کردن آیات و حروف آن و قرائت سورهها و بخشهای دهگانه و پنجگانه آن نیست تا حروف قرآن را حفظ کرده باشند و حدود آن را ضایع؛ بلکه حق تلاوت، همان تدبّر در آیات و عمل به احکام آن است. خداوند تعالی میفرماید: «ما کتابی مبارک به سوی تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر شود».
«تدبر» با «تفسیر» از جهات گوناگون فرق دارد، چرا که در تدبر همه اقشار مردم حتی منافقان و مشرکان، در هر مرتبه از فهم و علم که باشند، شرکت دارند و همین که به اندازه ظرفیت وجودی خود از قرآن بهرهمند شوند، صدق «تدبر» میکند و حال آنکه «تفسیر» اختصاص به کسانی دارد که در فهم مطالب و مضامین آیات قرآن، دارای مرتبه اجتهاد هستند.
در تدبر، علاوه بر به کارگیری فکر و اندیشه، دل دادن به محتوای آیات و التزام به آنها نیز شرط است و اما در تفسیر، تنها یک جریان فکری برای کشف حقائق قرآنی مطرح میشود.
در تدبر، توجه اصلی به نتایج و پی آمدها و لوازم آیات است؛ اما در تفسیر، همه جوانب آیات مورد بحث قرار میگیرد؛ در تدبر، تلاوتکننده قرآن، خود را مخاطب آیات قرآن میداند و سعی میکند از تبشیرها، تبذیرها، و پیامهای قرآن اثری در خود مشاهده کند، اما در تفسیر، چنین امتیازی نیست.
اهل بیت(ع) با بیانهای متنوع مردم را به تدبر در آیات قرآن فراخواندهاند. گاه با کنایه و گاه به طور تصریح با الفاظی همچون: تدبر، تفکر، نظر، تأمل و تفقه، هدایت جویان کوی سعادت را به اندیشیدن در آیات قرآن تشویق و ترغیب کردهاند. امام صادق(ع) میفرماید: «همانا قرآن (کتابی) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغهای شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقت نظر کند و برای پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا که اندیشه کردن، زندگانی و مایه حیات قلب بینا است. چنانکه آنکه جویای روشنایی است، در تاریکیها به سبب نور راه پیماید».
امام علی(ع) میفرماید: «قرآن را فراگیرید، زیرا قرآن بهترین حرف نو است و در آن اندیشه عمیق کنید، زیرا آن بهار قلبهاست و به وسیله نور آن شفا گیرید».
همه روایاتی که کیفیت و آداب تلاوت قرآن، به ویژه با حزن خواندن، آرام قرائت کردن و طمأنینه داشتن را بیان میکنند، خود نوعی سفارش به تدبر و ارتباط فکری با مضامین آیات را در خود دارند؛ چرا که حالت گریه به خود گرفتن و با تأنّی تلاوت کردن، زمینه تدبر در مضامین آیات را در دل فراهم میکند. همانطوری که عبدالله بن سلیمان میگوید: از امام صادق(ع) در مورد فرمایش خداوند عزوجل «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرْتیلاً» سؤال کردم، که فرمود: امیر مؤمنان علی(ع) میفرمود: «معنای آیه، آن است که آن را خوب بیان کن و همانند شعر آن را به شتاب نخوان و مانند ریگ آن را پراکنده مساز؛ ولی دلهای سخت خود را به وسیله آن به بیم و هراس افکنید و همت شما این نباشد که سوره را به آخر برسانید».
امام صادق(ع) قبل از قرائت قرآن، وقتی که آن را در دست میگرفتند به خداوند عرض میکردند: «خدایا! من شهادت میدهم این، کتاب توست که از نزد تو بر رسولت محمّد بن عبدالله نازل شده است و کلام توست که بر زبان پیامبرت جاری شده است. آن را هادی به سوی خلقت قرار دادهای و ریسمان متّصل بین خود و بندگانت. خدایا! من عهد و کتابت را باز میکنم، خدایا! نظر کردنم در قرآن را، عبادت و قرائتم را، فکر و فکر کردنم در آن را عبرتپذیری قرار ده. مرا از اشخاصی قرار ده که بهوسیله بیان مواعظ تو در قرآن، موعظه میپذیرند و از نافرمانی تو پرهیز میکنند و هنگام قرائت کردنم، برگوش (دل) من مُهر (غفلت) و بر دیدگانم (قلبم) پرده (جهالت) نکش. و قرائتم را قرائتی که بدون تدبّر در آن باشد، قرار نده، بلکه مرا طوری قرار ده که در آیات قرآن و احکام آن تدبّر کنم به گونهای که شرایع دینت را اخذ کنم و نظرم را در آن، نظر غفلت و قرائتم را، بیهوده گویی قرار نده. به درستی که تو مهربان و رحیم هستی».
در روایت آمده است که امام سجاد(ع) هر وقت آیه شریفه «مالِکِ یَومِ الدّینِ» را قرائت میفرمود، آن قدر آن را (باتوجه و تأمل بسیار) تکرار میکردند که گویی نزدیک است با مالک حقیقی روز جزا ملاقات کند.
در سیره امام رضا(ع) نوشتهاند که آن حضرت، شبها در بستر خواب مقدار زیادی قرآن میخواندند و هنگامی که به آیات یادآور بهشت یا جهنم میرسیدند، بسیار میگریستند و از خداوند بهشت را مسئلت میکردند و از آتش جهنّم به او پناه میبردند. همان طوری که از جمله برنامههای هر شب آن حضرت هنگام سفر به خراسان را، قرائت و تأمّل در آیات معاد یاد کردهاند.
ائمّه(ع) قرآن را با لحن و صوت زیبا قرائت میکردند. چرا که صوت نیکو همراه با طمأنینه، قلب را آماده پذیرش مطالب میکند و زمینه تدبر در آیات را فراهم میکند.
الف- تلاوت
گرچه تلاوت، شرط کافی برای تدبر در قرآن نیست، ولی رعایت آداب ظاهری و باطنی آن، از لوازم فهم مقاصد و پیامهای قرآن کریم است.
ب- تکرار آیات
تکرار آیات، در شرایط مناسب روحی، در تعمیق تدبر بسیار مؤثر است؛ چرا که هیچ گفتار و کرداری نیست مگر اینکه اثر مستقیم بر روی روح دارد و هرچه آن اقوال و اعمال تکرار شوند، آن اثرات تکرار و تشدید میشوند. از این رو، ائمّه(ع) برخی از آیات قرآن کریم را_ که بارِ معرفتی بیشتری دارند و صفتی از صفات الهی را بیان میکنند_ تکرار میکردند. همان طوری که در احوال امام صادق(ع) آوردهاند که آن حضرت آیه «مالِکِ یَومِ الدّینِ» را بسیار تکرار میکردند. گاه برخی آیات را طوری با توجه و تأمل تکرار میکردند که گویی هماکنون آن را از زبان نازل کننده آن میشنوند. از این رو، آن حضرت در چنین حالاتی متأثّر میشدند.
ج- اعتقاد به هدایتبخشی آیات
جهل به موقعیت قرآن، موجب میشود که نتوان ارتباط صحیحی با آن برقرار کرد و با آن انس گرفت و از نور آن روشنایی کسب کرد. بنابراین، شناخت اجمالی نسبت به هادی بودن، صدق وعدهها و وعیدها، درمانگر دردهای روحی بودن و سعادتبخش بودن قرآن، شرط اساسی تدبّر در آن است؛ چرا که با این شناخت است که شوق به کاوش در مضامین آیات در وجود تلاوتکننده قرآن پیدا میشود و در آنها اندیشه میکند. از این رو، ائمه(ع) در بسیاری از مواقع، بر فواید و آثار و ثمربخشی قرآن تکیه و مردم را بر جهات متنوّع آن آگاه میکردند.
د- آگاهی به معنای آیات
احاطه بر کلمات آیات، ولو در حدّ ترجمه صحیح یا در اختیار داشتن قرآن ترجمه شده مطمئن، از شرایط دیگر تدبّر در آیات قرآن است. همان طوری که امام صادق(ع) میفرماید:
«ألْمُقْرِی ءُ بِلاعِلْمٍ کَالْمُعْجِبِ بِلامالٍ وَلامُلْکٍ: قرائت کننده بدون علم و آگاهی، مثل کسی است که بدون مال و ملک از خود راضی باشد».
و- وسیله دانستن الفاظ آیات
الفاظ آیات قرآن، معبر رسیدن به معانی عمیق و هدایت بخش هستند؛ بنابراین، اگر همه همت قاری، خوب ادا کردن و گرفتار شدن در دام الفاظ، قرائتها و لحنهای زیبا شود، از تدبر در معنای آن میماند و از پل عبارت به مقصد معنا نمیرسد. بدان گونه که امام صادق(ع)میفرماید: «من إنْهَمَکَ فِی طَلَبِ النَّحْوِ، سُلِبَ الْخُشُوعُ: کسی که تمام کوشش خود را در راه طلب نحو صرف کند، از خشوع محروم میشود».
ی- دل دادن به پیامهای قرآن
شرط دیگر تدبر در قرآن، دل دادن به آیات قرآن و خالی کردن قلب از آلودگیها، از جمله تعصب و پیش فرضهای غیر الهی در مواجهه با قرآن است. چرا که نسبت تدبر و قلب انسان، نسبت راه و چشم است. همان طوری که اگر شخصی چشم نداشته باشد، به چاه میافتد، هر شخص که قلب او مریض باشد، نمیتواند تدبر کند و از هدایت قرآن استفاده کند.
از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نقل شده است که در تفسیر آیه چهار سوره محمد «..أَمْ عَلىٰ قُلُوبٍ أَقْفٰالُهٰا» فرمودهاند: «هیچ ذکری به قلب آنها نمیرسد و حقیقتی برای آنها کشف نمیشود».
همانطوری که دل دادن و به عبارتی، زنده دلی و دارای قلبی سالم و عاری از هرگونه جهالت و کوری بودن، موجب فراهم شدن زمینه تدبّر در قرآن می شود، دل مردگی و کوری دل نیز از عوامل عدم تدبّر در قرآن است.
قاری قرآن بعد از فراهم کردن لوازم و شرایط تدبّر در قرآن، هنگام تلاوت آیات مربوط به سرگذشت ملل و اقوام ظالم، آیات مربوط به رذائل و فضائل و آثار آنها و نیز آیات مربوط به کیفر و پاداش اعمال مردم، به عرضه باورها، منشها، رفتارها و گفتارهای خود بر آیات قرآن میپردازد تا میزان صحت و درجه سلامت آنها را تشخیص دهد و بنابر آن، به عقائد صحیح دست پیدا کند و رفتار و گفتاری متناسب با خواستهای قرآن انتخاب کند، فضائل را گرفته، خود را مزین به آنها گرداند و رذائل و آثار سوء آنها را شناخته، از آنها دوری کند و پیوسته در این راه قدم بردارد تا هر روز به کمالی از کمالات معنوی دست پیدا کند و در راه قرب الهی، قدم راسخ بردارد.
علی(ع) در خطبه «همام» در وصف متقین در برخورد با قرآن چنین میفرماید: «چون شب شود (برای نماز) بر پا ایستاده آیات قرآن را با تأمّل و اندیشه میخوانند و با خواندن و تدبّر در آن، خود را اندوهگین میسازند و به وسیله آن به درمان درد خویش کوشش میکنند (از خواندن و عمل به قرآن چاره رهایی از عذاب و سختی قیامت را میجویند). پس هرگاه به آیهای برخورند که شوقدهنده و امیدساز باشد، به آن شوق پیدا میکنند؛ مانند آنکه پاداشی که آیه از آن خبر میدهد، در برابر چشم ایشان است و آن را میبینند و هرگاه به آیهای برخورند که در آن ترس و بیم است، گوش دلشان را به آن میگشایند، چنانکه گویا شیون و فریاد (اهل) دوزخ در بیخ گوشهایشان است».
حضرت آیتالله خامنهای دامظله نحوه به دست آمدن تدبر را تکیه بر هر کلمهای از کلمات و هر ترکیبی از ترکیبهای کلامی و لفظی میدانند. ایشان بین تفسیر و تدبر تفاوت قائلند. «انسان هر سخن حکیمانهای را به دو گونه میتواند تلقی کند: یکی سرسری و با سهلانگاری و دیگری با دقت و کنجکاوانه. این اصلاً به مرحله تفسیر کردن و تعبیر کردن نمیرسد. تدبری که در قرآن کریم لازم است، پرهیز کردن از سرسری نگریستن است؛ یعنی شما هر آیه قرآنی را که میخوانید، با تأمل و ژرفنگری باشد و دنبال فهمیدن باشید. این همان تدبر است، بدون اینکه نیازی به این باشد که انسان سلیقههای خودش را به قرآن کریم تحمیل کند که همان تفسیر به رأی است. خواهید دید که بابهایی را از معرفت، به حسب محتوای آیه، هر چه که محتوای آیه است، باز میکند».
گرایش به خوبیها
امام علی(ع) میفرماید: «لاخَیرَ فی قِرائَةَ لاتَدَبُّرَ فیها: در قرائتی که تدبّر نباشد، هیچ خیری نیست».
از این روایت استفاده میشود که اگر همراه قرائت قرآن، تدبّر در آیات نیز در کار باشد، قاری قرآن به خیر نائل میشود و خیر عبارت است از گرایش به خوبیها.
علاّمه طباطبایی در این باره میگوید: اصل در معنای خیر، انتخاب است و ما چیزی را خیر میدانیم که قبلاً آن را با چیز دیگر مقایسه کردهایم و آن را انتخاب و گزینش میکنیم. ما وقتی یکی از دو چیز را انتخاب میکنیم که مورد طلب ما بوده، طبیعت ما را به سوی خود بکشاند.
بنابراین، هر شخصی در آیات قرآن تدبر کند، کم کم نسبت به خوبیها گرایش پیدا میکند. و طبعاً به آنها ملتزم و به خوبیها و کمالات نائل میشود.
کسب آگاهی و حقشناسی
تلاوت همراه با تدبر، موجب زیادی علم و کشف مسائل دینی و اطلاع پیدا کردن بر حکمتها و اسرار مخفی و شناخت حقوق خداوند، ائمّه(ع) و دیگر صاحبان حق است. از این رو، برخی از فقیهان ثواب تدبر در قرآن را، از ثواب نمازهای مستحبّی بالاتر دانستهاند.
از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است که در تفسیر آیه ۸۲ سوره نساء «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»، فرمود: «یعنی أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ فَیَقْضُونَ ما عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَقِّ؛ یعنی چرا در قرآن تفکّر نمیکنند تا هر حقّی که بر آنان است، درک کنند». و نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «ای مفضّل! اگر شیعیان ما در قرآن تدبّر میکردند، در فضیلت ما شک نمیکردند».
عمل به قرآن
یکی از آثار مهم تدبر در قرآن، عمل به آیات آن است که جامعترین مرتبه انس با کلام خداست که در آیات و روایات بيشترین تاکید روی آن شده است. متون دینی ما در این زمینه روایتهای زیبا و قابل تاملی را به صورت انبوه آورده است. امام جعفر صادق(ع) میفرماید که بر شما باد اُنس با قرآن، پس هنگام تلاوت هر آیهای یافتید که کسانی پیش از شما با عمل به آن نجات یافتهاند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیهای را مشاهده کردید که بیانگر عوامل نابودی و هلاکت گذشتگان است، شما هم از آن عوامل پرهیز کنید.
عبدالرحمان سلمی میگوید، کسانی که خدمت رسولالله(ص) رسیده، از ایشان قرائت فرا گرفته بودند برای ما بیان کردند که اصحاب ۱۰ آیه از آن حضرت فرا میگرفتند و تا آن ۱۰ آیه را به مرحله علم و عمل نمیرسانند، سراغ ۱۰ آیه بعد نمیرفتند.
رسول خدا(ص) در ارزش عمل به قرآن فرموده است: «هر شخصی قرآن را بياموزد و قرآن را آموزش دهد و به آنچه در آن است، عمل كند، قرآن، شفيع او و راهنماى او به سوى بهشت خواهد بود».
همچنین آن حضرت در سرزنش ترک عمل به قرآن خدا فرمودند: «زمانى فرا مىرسد كه مردم، قرآن را ياد مىگيرند و كلماتش را حفظ مىكنند؛ اما احكام آن را كنار مىگذارند. پس واى بر آنان از آنچه حفظ كردهاند و واى بر آنان براى آنچه كنار گذاردهاند». در سخنی دیگر نیز فرمودند: «هر شخصی قرآن را بياموزد و به آن عمل نكند و دوستى دنيا و زيور آن را بر قرآن ترجيح دهد، مستوجب خشم خداوند متعال است و با يهود و نصارا كه كتاب خدا را پشت سرشان انداختند، همدرجه خواهد بود.»
رسول خدا(ص) در توصیهای در باره پیامد ترک عمل به قرآن به ابن مسعود فرمودند: «اى پسر مسعود! قرآن بخوان و از آنچه تو را از آن باز داشته است، باز ايست، كه اگر باز نَايستى، در واقع، آن را نخواندهاى».
پایان این نوشتار را ختم میکنیم به دعای رسول خدا(ص) که فرمودند: «خدایا! به حُرمت قرآن بر من رحم کن و آن را راهنما، نور، رستگاری و رحمت برایم قرار ده. خدایا! مرا به آنچه که فراموش کردهام، متذکر ساز و آنچه را که نمیدانم، بر من بیاموز، و در ساعات روز و شب تلاوت آن را نصیبم گردان، و آن را حجّت و دلیلم قرار بده، ای پروردگار جهانیان».
در پایان، امیدارم خداوند منان این دعای رسول اکرم(ص) را در حق ما اجابت کند و به ما توفیق عمل به قرآن را عنایت فرماید.
انتهای پیام