مصائب جدید امام حسین(ع)
کد خبر: 4158212
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
یادداشت

مصائب جدید امام حسین(ع)

احمد مسجدجامعی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی با عنوان «مصائب جدید سیدالشهدا(ع)» نوشت: در ماجرای عزاداری سید‌الشهدا(ع) فعلاً، عرصه در دست گروهی است که به‌منظور تبلیغ و ترویج، برای خود وظیفه‌ای تحقیقی قائل نیستند. آنها وظیفه دیگری دارند و ذوق و شوق آنها بیان هرچه سوزناک‌تر وقایع تلخ کربلاست.

مصائب جدید سیدالشهدا(ع)به گزارش ایکنا، احمد مسجدجامعی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی به مناسبت ایام عزاداری سید و سالار شهیدان امام حسین(ع)، نوشت:

داستان مثنوی درباره «فیل در تاریکخانه» بسیار آشناست. می‌توان گفت که میزان شناخت ما از وقایع کربلا و همزمان آنچه در شام و مدینه می‌گذشت، در بهترین صورت چیزی است شبیه به شناخت شیفتگان داستان مولوی و آن هم در تاریکی. در واقع ما هم امور را همان‌طور در تاریکخانه تاریخ می‌بینیم؛ البته آن شیفتگان دست‌کم، بخشی از واقعیت را لمس کرده بودند اما شاهدیم که گاهی بدون این کار نیز درباره آن سخن می‌گویند و داستان‌سرایی می‌کنند. این روزها در فضای مجازی، مطالبی از قول این و آن درباره واقعه کربلا می‌آورند که بی‌شباهت به ماجرای داستان تاریکخانه نیست و منشأ بیشتر این حرف‌ها همین گفته‌های بی‌حساب و کتاب این و آن است که آفاتش نه تنها اندک نیست که گاهی جبران‌ناپذیر است و برای دیگران پرسش‌های بی‌پاسخ و تناقض‌های آشکار پدید می‌آورد و بر باور آنها، تأثیری منفی می‌گذارد.

برای نمونه، حرکت سیدالشهدا در نهایت، برای موضوعی هزینه می‌شود که نه جزو اصول دین و مذهب است و نه از فروع آن به شمار می‌رود؛ یعنی امام حسین(ع) با همه عظمتش با یاران و اصحاب خود پس از ۱۴۰۰ سال، فدای منافع جریانی و خواست‌های روزمره می‌شود. در چنین وضعیتی می‌‌توان گفت که واقعه کربلا از وضع تاریخی آن خارج شده و صورت‌هایی سیاست‌زده و در بهترین حالت، جنبه داستانی و اساطیری و عامیانه بر آن غلبه یافته‌ است. هر چند در طول تاریخ این‌طور نبوده، به‌ویژه که بخشی از میراث واقعه کربلا در مداحی و تعزیه‌خوانی و پرده‌خوانی و نمایش‌های کوچه و بازار جریان داشته و به جای خود بسیار ارزشمند است. اما هیچ‌ صاحب‌خردی برای آگاهی از چگونگی واقعه کربلا به قول تعزیه‌خوان و مداح استناد نمی‌کند؛ همان‌گونه که در تصحیح شاهنامه فردوسی هیچ محققی روایت نقالان را اساس قرار نمی‌دهد. البته نقالی هم در جای خود پسندیده و ارزشمند است و هر دو اینها میراث معنوی و یادگار ماندگار سرزمین ماست.

در ماجرای عزاداری سید‌الشهدا فعلاً، عرصه در دست گروهی است که به‌منظور تبلیغ و ترویج، برای خود وظیفه‌ای تحقیقی قائل نیستند. آنها وظیفه دیگری دارند و ذوق و شوق آنها بیان هرچه سوزناک‌تر وقایع تلخ کربلاست. نکته درخور توجه آنکه پیش‌ترها، اهل منبر در زمینه بیان سلوک و اهداف سیدالشهداء و خاندان و یارانش پیشرو بودند و دقیق‌تر و سنجیده‌تر سخن می‌گفتند و مجلس‌گردان‌ها و مداح‌ها و پامنبری‌ها در حاشیه سخن آنها حرکت می‌کردند؛ کسانی همچون راشد و مطهری و فلسفی و آیتی و حلبی و محقق خراسانی و وحید خراسانی و جعفر سبحانی تبریزی و شیخ‌الاسلام شیرازی و موحدی و کرمانی و انصاری و رحمانی همدانی و حسین انصاریان و علی دوانی و از این دست. نیز بین منبری‌ها و مداح‌ها، گروهی بودند که به آنها روضه‌خوان می‌گفتند؛ آنها به مقتل آشنا بودند و در آن تصرف نمی‌کردند و در مجالس بزرگان اهل دین جایگاهی داشتند و حد خود و منبر و ذکر مصیبت را می‌شناختند و با شعر و ادب و آواز مأنوس بودند و میان علی‌اصغرخوانی و عباس‌خوانی و زینب‌خوانی تفاوت قائل می‌شدند. زنده‌یاد کوثری، که برای مرحوم امام روضه می‌خواند، از آن جمله بود و گفته می‌شود که هنوز هم همان قطعه‌های کوتاه و مرثیه‌های دلنشین او در فضای مجازی با اختلاف بسیار دست بالا را دارد. داستانی که سید محمدحسین علوی بروجردی، نواده مرجع عظیم‌الشأن، در‌باره روضه‌خوانی در منزل علامه سید محمدحسین طباطبایی ذکر می‌کند، از این دست روضه‌خوانی‌هاست. او می‌گوید وقتی علامه طباطبایی از حاج محمد علامه، ذاکر اهل بیت، خواست چیزی درباره سیدالشهدا بخواند، او از انبوه اشعاری که در سینه داشت، شعری از ایرج میرزا را مناسب آن محفل و مجلس دانست و آن را خواند.

وقتی به این بیت درباره علی‌اکبر سیدالشهدا رسید: «بعد از پسر دل پدر آماج تیر شدر آتش زدند لانه مرغ پریده را»، علامۀ طباطبایی به شدت گریست و از وی خواست که آن را دوباره بخواند. حاج محمد بار دیگر خواند و بر شدت گریۀ علامه افزوده شد. پس از پایان روضه، علامه رو به دیگران گفت: «اگر تفسیر المیزان برای من اجر و ثوابی داشته باشد، حاضرم همۀ آن را با اجر و ثواب این شعر و این بیت ایرج میرزا عوض کنم» و وقتی کسی در آنجا از نحوه زندگی و سایر اشعار ایرج میرزا به بدی سخن می‌گوید، علامه باز تکرار می‌کند که اینها را می‌دانم و باز بر همانم که گفتم.

مرحوم حاج محمد علامه از این دست روضه‌خوان‌ها بود و همیشه می‌گفت روضه‌خوان بایستی صد هنر داشته باشد که ۹۹ تای آن کم‌خواندن است، نه زیاده‌گویی. من نقل این روایت را از آقای محقق داماد نیز که در همان جلسه بود، شنیده‌ام و وقتی او هم به این بیت رسید، به‌ناگاه، حالت رخسارش تغییر کرد و اشکش جاری شد.

در خانه پدری ما نیز روضه‌خوانی به نام سقازاده آمدوشد داشت که از دوستان گرمابه و گلستان استاد مشفق کاشانی، رئیس انجمن شاعران ایران، بود. در منزل او در حوالی میدان قزوین، خود قفسه‌های دواوین و کتاب‌های شعر از شاعران نامی قدیم و جدید زبان فارسی را دیده‌ بودم. او نیز به‌درستی و با دقت، اشعاری از گذشته و امروز انتخاب می‌کرد و کوتاه و مؤثر و شیرین روضه می‌خواند و همیشه نیز یکی‌، دو بیت به زبان آذری در پایان مداحی خود می‌آورد. گاهی هم در برداشت‌های شعری تفاوتی میان نگاه او با برخی شنوندگان وجود داشت؛ مثلاً این شعر را که درباره حضرت قاسم خوانده‌اند: «بر فَرَس تیزرو هرکه تو را دید گفتر برگ گل سرخ را باد کجا می‌برد» که شاید این بیت بیشتر متناسب با وضعیت شهادت حضرت علی‌اکبر باشد؛ زیرا آن حضرت سوار بر اسب به میدان رفت و پدر با خواندن آیۀ «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»، در حالی که دست و سر را رو به آسمان داشت، وی را دعا می‌کرد. اما بار دوم، که او به میدان رفت، اسبش به میانۀ دشمن گریخت و هرکس با وسیله‌ای که در دست داشت، بر بدن نازنین وی ضربه‌ای وارد کرد و جسم مطهرش پاره‌پاره و غرق به خون شد؛ از همین‌رو در نوحه‌خوانی‌ها، او را اکبر گلگون کفن نامیده‌اند در حالی‌ که حضرت قاسم جزو آخرین شهدای کربلاست. او دو، سه ساله بود که پدر بزرگوارش را از دست داد و در دامان عمویش، حسین سیدالشهدا، پرورش یافت. او امانت برادر بود؛ ازاین‌رو، حضرت مانع رفتنش به میدان می‌شد اما وقتی اصرار و بی‌تابی‌اش را دید، موافقت کرد. حضرت قاسم بدون مرکب، پای در میدان رزم گذاشت؛ شاید از آن رو که در اردوگاه حضرت دیگر اسبی نمانده بود. آورده‌اند که بند یکی از کفش‌هایش باز بود، شاید چون شوق شهادت داشت یا دیگر کسی باقی نمانده بود که او را جامه رزم بپوشاند. گزارشگران از زره او چیزی نگفته‌اند. شاید زرهی هم بر تن نداشت. شاید بتوان گفت برگ گل سرخ نشانه‌ای از چهرۀ درخشان و زیبای او بود که همه مقتل‌نویسان به آن اشاره کرده‌ و گفته‌اند چون پارۀ ماه بود.

به‌هرحال سقازاده هم از خواندن روضه طولانی و صریح پرهیز داشت؛ اما درست و به‌قاعده و ادیبانه و شاعرانه منظور خود را بیان می‌کرد. آنچه مسلم است اینکه از آن روز و روزگار و از آن اهل منبر و روضه‌خوان‌ها کمتر چیزی به امروز رسیده است.

واقعه کربلا خود بخشی مهم از جریان تاریخ‌نگاری دوره اسلامی است و از نشانه‌هایی به‌خوبی پیداست که از همان هنگام وقوع، شماری به ثبت و ضبط وقایع آن اهتمام داشته‌اند؛ البته، این بدان معنا نیست که همه جزئیات ثبت و ضبط شده‌اند و آنچه موجود است تصویری شفاف و روشن به دست می‌دهد، اما از آن سو، میدان چنان خالی نیست که هر چیزی را بتوان به واقعۀ کربلا نسبت داد. اصلاً کدام واقعه بزرگ تاریخی و غیرتاریخی هست که همه جزئیات آن ثبت و ضبط شده باشد و محققان درباره اجزای آن پرسش نداشته باشند؟ این‌گونه موضوعات، دامنه‌دارند و ممکن است دربارۀ آنها صدها کتاب و مقاله و تحلیل نوشته شود. این فقط مربوط به وقایع هزار سال پیش نیست و در روزگار ما هم با وجود این همه وسایل جدید مثل دوربین‌های بزرگ و کوچک باز هم ابهام اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و کافی است نمونه‌های اخیر آن را در ذهن خود مرور کنیم.

در سال‌های اخیر، با رواج فضای مجازی، عنصر جدیدی هم وارد وقایع کربلا شده است و اشخاصی با به‌سبب در دسترس‌نبودن بسیاری از مأخذ، به تحریف و دروغ‌گویی آشکار و عمومی درباره این واقعه روی آورده‌ا‌ند. این در حالی است که پاسخ‌گویی به آنها هم در فضای مجازی چندان آسان نیست؛ به‌ویژه با توجه‌ به شرایط دهه‌های اخیر، که دین در عرصۀ حکومت حضور تام و تمام دارد و طبعاً ناملایمات ناشی از قدرت به پای دین گذاشته می‌شود و می‌باید برای تصویری درست از واقعه کربلا و اهداف آن دوباره همت کرد.

شاید بعد از گذشت نزدیک به پنجاه سال حضور دین در عرصه قدرت، هنوز هم همان آثار گذشتگان بهتر در این زمینه پاسخ‌گو باشند؛ برای نمونه، مرحوم دکتر شهیدی در کتاب پس از پنجاه سال، واقعه کربلا را در بستر و زمینه تاریخی آن توضیح می‌دهد و با‌ توجه‌ به تسلطی که بر منابع این دوره دارد و روشی که در نگارش این مباحث به کار می‌گیرد، می‌توان گفت کمتر کسی به اندازه او در این کار توفیق یافته است. عاشورای حسینی تسلیت باد.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۷/۰۲ - ۰۷:۲۴
0
0
خیلی خوب بود.
captcha