روزهای سخت جنگ، سرشار از ایثار و محبت بود

محمدعلی علیزاده، جانباز و رزمنده دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایکنا از گیلان، با یادآوری خاطرات اعزام به جبهه در سن نوجوانی، اظهار کرد: سال ۶۲ زمانی که کلاس سوم راهنمایی بودم زمزمه اعزام برخی از دوستانم به جبهه را می‌شنیدم و خودم هم برای حفظ کیان میهن اسلامی بسیار مشتاق بودم تا به جبهه بروم، پدر و مادرم اصلاً راضی به این کار نبودند اما پس از اصرار بسیار و اینکه وظیفه همه ما دفاع از مرزهای میهن عزیزمان است بالاخره آنها رضایت دادند تا به جبهه بروم.

وی با بیان اینکه پس از کسب رضایت از پدر و مادرم مدرسه را رها کردم و عزمم را برای حضور در جبهه جزم کردم و پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان نیروی دریایی ارتش منجیل، سال ۶۳ برای اولین بار به جبهه رفتم، افزود: اولین حضورم در جبهه جنوب و جزیره مجنون بود، بعد از سه ماه حضور در آن منطقه به انزلی برگشتم و سال ۶۵ دوباره به جبهه اعزام شدم و در عملیات کربلای چهار و بعد از آن هم در عملیات کربلای پنج شرکت داشتم تعدادی از دوستانم طی این عملیات به شهادت رسیدند و من هم مجروح شدم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: بعد از طی دوره نقاهت سال ۶۶ دوباره به جبهه رفتم که این بار به منطقه غرب و جبهه کردستان اعزام شدم و در عملیات نصر هشت در ارتفاعات ماووت عراق شرکت داشتم که در این عملیات نیز مجروح شدم و به انزلی بازگشتم.

این جانباز ۳۰ درصد با بیان اینکه سال ۶۷ مجدداً به شلمچه در جبهه جنوب رفتم که عملیات بیت المقدس هفت شروع شده بود و در آن شرکت داشتم، گفت: این عملیات در واقع آخرین عملیات کل تشکیلات بود و بعد از آن قطعنامه اعلام و جنگ به پایان رسید.

علیزاده با تأکید بر اینکه ذات جنگ توأم با سختی است، تصریح کرد: آن روزهای به ظاهر سخت و سراسر مشقت، ولی با توجه به روحیه صفا و یک‌رنگی، از خودگذشتگی و ایثار  نه تنها سختی را حس نکردیم بلکه هر آنچه از آن روزها به خاطر دارم سراسر مهر و محبت و دوستی بود. همه صاف و صادق بودند و کسی تقلب را نمی‌شناخت و همه در عالم معنویت سیر می‌کردیم.

وی افزود: هر بار شهادت دوستان شهیدم را به‌خاطر می‌آورم غصه می‌خورم که چرا آنها رفتند و من ماندم. ولی آن روزها نه تنها ترس معنی نداشت همیشه یکدیگر را توصیه به دعای شهادت در حق یکدیگر می‌کردیم زیرا چیزی جز معبود و دفاع مقدس از نظام و کیان اسلامی برایمان معنا نداشت.

این رزمنده دوران دفاع مقدس با اشاره به آیه ۱۳ از سوره مبارکه احقاف «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ محققاً كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد»، گفت: در واقع ایمان به خدا و تأسی به آیات نورانی قرآن کریم سرلوحه ما بود و با استناد به این آیه شریفه ترس جایی در دل‌های ما نداشت. هر چند با ۳۰ درصد جانبازی سختی‌هایی در زندگی روزمره دارم ولی همیشه غبطه می‌خورم که چرا لیاقت نداشتم بیشتر از اين از جسمم در راه وطن و دینم بگذرم.

علیزاده با بیان اینکه در این جنگ ابهت شرق و غرب را شکستیم، تصریح کرد: فرماندهان دسته‌های جنگ جوانانی بودند که بسیاری از آنها کمتر از ۳۰ سال داشتند ولی همه سختی‌ها را به جان خریدند و جنگ را به پیروزی رساندند.

این جانباز دفاع مقدس با بیان اینکه امروز جوانان ما در خط مقدم جنگ ترکیبی دشمن هستند، تصریح کرد: روایتگری‌ها و خاطرات جبهه و جنگ در دانشگاه‌ها و مدارس باید تدریس شود؛ باید نسلی که هیچ خاطره‌ای از جنگ و جبهه ندارد با ارزش آن روزها آشنا شود و بتواند مسیر شهدا را ادامه بدهند.

وی افزود: آن زمان درگیر یک جنگ فیزیکی بودیم و دشمن آشکار در مقابل ما بود و علاوه‌بر آن یک ستون پنجم منافقین را شاهد بودیم ولی امروزه در عرصه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی در جنگ هستیم علتش هم ترسی است که دشمن از رشد و شکوفایی کشور ما دارد لذا باید همه عرصه‌های جنگ را بشناسیم و بتوانیم جلوی نقشه‌های دشمن بایستیم.

این رزمنده دفاع مقدس افزود: بعد از جنگ تحمیلی توانستیم به شکوفایی و پیشرفت بسیار خوبی در عرصه‌های مختلف برسیم و تنها جایی که پیشرفت نداریم در مسائل فرهنگی است که به نوعی انگار این حوزه رها شده و لازم است جدی‌تر در این عرصه در برابر نقشه‌های دشمن بایستیم؛ نسل امروز باید جنگ و جهاد را بشناسد و با اهمیت آن آشنا شود.

این جانباز دوران دفاع مقدس اظهار کرد: هیچ انتظاری از جامعه نداریم جز اینکه مردم قدردان دستاوردهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی باشند و به همان نسبت نیز دوست داریم تا جوانان جامعه سختی‌هایی که جوانان آن زمان متحمل شدند را درک کرده و قدر آرامش و امنیت امروز جامعه را بدانند. هیچ‌گاه پشیمان نیستم از اینکه در جنگ شرکت داشتم و روزهای جوانی‌ام را در جبهه سپری کردم زیرا بعد از آن توانستم ادامه تحصیل دهم و مدرک کارشناسی ارشدم در رشته جغرافیا را کسب کنم تنها حسرت من این است که چرا نتوانستم با همرزمانم شهیدم باشم.