عباس رافعی، فارغالتحصیل کارشناسی سینما و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است. وی در سال 1374 بعد از ساخت اولین فیلم داستانی بلندش به نام راز مینا اقدام به تأسیس دفتر فیلمسازی فیلمنگاران کرد. کیمیا و خاک، آفتاب بر همه یکسان میتابد، آیههای زمینی و پروانهای در باد از دیگر ساختههای رافعی است. خبرگزاری بینالمللی قرآن با این سینماگر گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
از سال 1948، دنیا با خوی وحشیگری صهیونیستها آشنا شده و پس از آن هرازگاهی شاهد خشونتهای وحشیانه آنها نسبت به فلسطینیها بودهایم. رفتار اسرائیل طی این سالها بدان گونه است که سهم فلسطینیها هر روز نسبت به گذشته روی نقشه کمتر و کمتر از قبل شده و نقشه کشور فلسطین به باریکههایی تبدیل شده است. این باریکه که اکنون به عنوان نوار غزه نامیده میشود در حال محو شدن است. صهیونیستها برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ نسلکشی دریغ ندارند. از کفر قاسم تا صور و از الخلیل تا بنت جبیل و اکنون غزه . در این میان هیچ یک از سازمانهای حقوق بشری هم نسبت به آنچه رخ میدهد عکسالعمل تأثیرگذاری از خود ارائه نمیدهند مثل همیشه شاید بیانیهای بدهند اما در خفا مشوق رژیم اشغالگر هستند حتی سازمانها و نهادهای کشورهای اسلامی نیز تنها به اظهارنظرهای کلامی بسنده کردهاند.
دوگانگی رفتار سازمان ملل نسبت به آنچه در غزه رخ میدهد حیرتآور است چون این سازمان گاهی اوقات برای برخی موضوعات سطحی، عکسالعمل شدید نشان میدهد اما دراینباره اتفاق تأثیرگذاری را رقم نمیزند. نمود دیگر بیمهری به فلسطینیها، سفر روسای کشورهای مختلف اروپایی است که این روزها به اسرائیل سفر کرده و با آنها همدردی میکنند!
ایکنا – از روزی که صهیونیستها جنایات خود را آغاز کردهاند تبلیغات رسانهای غربی روی این امر استوار است که مقصر اتفاق پیش آمده، حماس است. این موضوع را توضیح دهید.
سالهاست صهیونیستها ملت فلسطین را در بزرگترین زندان دنیا که غزه نام دارد اسیر کردهاند و اجازه نفس کشیدن به آنها نمیدهند. در چنین وضعیتی وقتی مردم غزه خواسته در این زندان را بگشاید و کمی اجازه تنفس به مردم فلسطین بدهد آنها این حرکت واکنشی را بهانه کرده و دست به نسلکشی زدهاند. در این میان موضع غربیان از ابتدا مشخص بود اما افسوس اینجاست چرا فلسطینیها در رسانههای جهانی مدافعی ندارند تا فریاد مظلومیتشان به گوشه جهان برسد؟ چرا ما به عنوان تنها کشوری که به صورت کلامی و عملی همهجانبه حامی فلسطین هستیم در حوزه اطلاعرسانی نتوانستهایم صدای مردم غزه برای جهانیان باشیم؟
درباره چرایی عجز رسانهای ما باید گفت. رسانهای که از کم شدن مخاطبانش باکی نداشته و ریزش مخاطب برایش هیچ اهمیتی ندارد. باید پاسخ دهد چرا کمکاریش باعث شده اطلاعرسانی او حتی در داخل نیز پاسخگوی نیازها نیست. درباره عملکرد نادرست صداوسیما همین اندازه بس که بدانیم اگر توانسته بودیم مظلومیت مردم فلسطین را به خوبی برای مردم جهان و منطقه آشکار کنیم، امروز برخیها عملیات طوفان الاقصی را به عنوان یک اقدام تروریستی نمیشناختند. لازم به ذکر است این کمکاری تنها به رسانه ملی خلاصه نمیشود بلکه دستگاههای تبلیغی دیگر کشورهای اسلامی هم در این رابطه عکسالعمل خوبی نداشتند. در این میان تنها شبکه خبری الجزیره است که توانسته تا حدودی این کمکاری را جبران کند.
ایکنا – چرا باید سینما و تلویزیون تا به این اندازه کمکار باشد که جز یکی یا دو فیلم در این رابطه تولید نشده باشد؟
دو فیلم ماندگار در حوزه فلسطین بازمانده و بیگانگان هستند دو اثری هستند که در حوزه فلسطین تولیدشده و توانسته جریانسازی داشته باشد. در فیلم بیگانگان یک تاریخنگاری خوبی از نحوه پیدایش صهیونیست و چگونگی اشغال فلسطین به نمایش گذاشته شده است. این کار توانست در کشورهای عربی تأثیرگذاری خوبی داشته باشد. در این رابطه نکتهای را بیان میکنم که به نوعی گویا بسیاری از مسائل است. یک سالونیم پیش فیلمسازی به رئیس سازمان سینمایی مراجعه کرده و ساختن فیلمهایی درباره غزه پیشنهاد میدهد. وی به رئیس سازمانی سینمایی متذکر میشود ساخت چند فیلم خوب در این حوزه قادر است نگاه مردم جهان را به آنچه در فلسطین رخ میدهد را تغییر دهد. فیلمنامه این فرد به بنیاد فارابی فرستاده میشود و جواب میشنود تا یک سال دیگر هیچ فیلمنامهای خوانده نمیشود. رد پای جریان نفوذ را در همین بخشها باید جست. چرا بخشهای میانی مدیریتها، سد کننده اهداف متعالی مدیران ارشد نظام باشند؟
چرا باید آن فیلم توسط فیلمسازی که قبلاً چند فیلم درباره فلسطین ساخته است تولید نشود؟ آیا در سازمان سینمایی یا بنیاد سینمایی فارابی، جریان نفوذی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟ جریان نفوذ نهفقط در ایران و رسانههای دنیا بلکه در بخشهای رسانهای کشورهایی که خود را حامی آرمانهای فلسطین میدانند نیز وجود دارد. در کشور ما چرا درباره موضوعی به این دردناکی دست سینمای ما خالی است؟ اینجاست که باید گفت بله جریان نفوذ در بخش فرهنگ و هنر ما هم وجود دارد. در بخش اطلاعاتی نمونهاش دزدیده شدن پروندههای اتمی ایران است. نفوذ صهیونیستها در ارکان مختلف حکومتها بسیار وسیعتر از آن هست که ما تصور میکنیم . آنها حتی برای چندین سال مشاور و معاون بشار اسد رئیسجمهور سوریه را در اختیار خود داشتند و از او اطلاعات کسب میکردند. در دولت عبدالناصر هم حضور داشتند.
کمکاری ما در حوزه سینما و تلویزیون در حالی است که رژیم صهیونیستی و آمریکاییها مطمئناً در چند سال آینده فیلمها و سریالهای متعددی خواهند ساخت که در آنها مبارزین فلسطینی تصویری سیاه دارد و عملیات اسرائیلی، اقدامی در جهت دفاع از خود قلمداد میکنند. چرا راه دوری برویم نزدیک به پنج دهه که از انقلاب اسلامی میگذرد حتی یک فیلم یا سریال فاخر درباره امام موسی صدر که آبرو و عزت شیعه است ساخته نشده است واقعا چرا؟
ایکنا – هنرمندان درباره اتفاقات غزه چه عکسالعملی قادرند از خود نشان دهند؟
هنرمندان با آغاز جنگ در اظهارنظرهایی متعددی که داشتند نسلکشی در غزه را محکوم کردهاند اما متولیان هنر نهفقط اکنون، بلکه سالهاست که یا به عمد یا غیر عمد کاری درخور نکردهاند. سینماگران نمیتوانند به صورت انفرادی کاری تولید کنند چراکه سینما کاری است گروهی و پرهزینه. شاید این اعتراض توسط نقاش یا شاعری در شعر یا نقاشی امکان بروز پیدا کند اما سینما حرکت انفرادی نیست چراکه برای اینکه سینماگری بتواند کاری ضد صهیونیستی تولید کند حتماً باید از حمایتهای مالی و معنوی بهره ببرد.
کمکاریهای متولیان سینمایی در حوزه مقاومت و پایداری چرا رصد نمیشود و مورد بازخواست قرار نمیگیرند؟ چرا عمر مفید فیلمسازی که میخواهد نگرش منفی جهانیان را نسبت فلسطینیان تغییر دهد پشت درهای بسته مدیران تلف میشود. آیا شده یکبار سازمان سینمایی فیلمسازانی را که در حوزه مقاومت و مظلومیت فلسطینیان فیلم ساختهاند دور هم جمع کند و به آسیبشناسی فیلمهای مقاومت بپردازد و به راهکارهای جدید و افقهای پیش رو بپردازند؟ چه نهادی باید عملکرد مدیران نفوذی را رصد کند؟
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام