تربیت دینی را به آموزش دین تقلیل ندهیم
کد خبر: 4192999
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۸
حجت‌الاسلام علیرضا صادق‌زاده قمصری:

تربیت دینی را به آموزش دین تقلیل ندهیم

رئیس کمیته مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش معتقد است تربیت دینی را نباید به آموزش دین فرو کاست، بلکه لازم است کودک و نوجوان قبل از اینکه به شکل آموزشی وارد عرصه تربیت دینی شود، زمینه دین‌داری و زیست دینی را تجربه کند.

نباید تربیت دینی را به آموزش دین فرو کاستآموزش مفاهیم دینی از موضوعات مهم و مورد تأکید نظام جمهوری اسلامی ایران است. اگر این آموزش‌ها به صورت اصولی و استاندارد رخ داده باشد نتیجه آن گرایش بیش‌ازپیش افراد جامعه به دیانت و دین‌داری خواهد بود و اگر روش‌ها اشتباه و معیوب باشند منجر به دفع افراد جامعه خواهد شد. امروز کارنامه عملی سیاست‌گذاری‌ها قابل مشاهده است و می‌توان براساس این کارنامه و شرایط زمانی آن را نقد و بررسی کرد.  

ایکنا به منظور بررسی اصول و روش‌های مناسب آموزش مفاهیم دینی به دانش‌آموزان در مدارس به سراغ حجت‌الاسلام علیرضا صادق‌زاده قمصری، عضو هیئت‌ علمی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس کمیته مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش رفته و در این‌ باره گفت‌وگو کرده است که در ادامه آن را می‌خوانیم.

ایکنا- اصول و روش‌هاى مناسب آموزش مفاهیم دینى به دانش‌آموزان در مقاطع مختلف چیست؟

باید پیش از طرح بحث اصول و روش‌های فهم مفاهیم دینی در رابطه با چیستی تربیت دینی تأمل کرد.

ایکنا- با این تعریف تربیت دینی چیست؟

تربیت دینی را نباید به معنای آموزش دینی در نظر گرفت زیرا تربیت دینی در حقیقت نوعی از تربیت است که می‌خواهد فرد را آماده دین‌داری کند و دین‌داری ضرورتاً مساوی با آموزش دین و فهم دین مساوی با دین‌داری نیست.

شناخت مفاهیم دینی به عنوان راهی برای تربیت دینی در نظر گرفته می‌شود اما باید توجه داشت که این دو با هم متفاوت است. مفهوم تربیت با آنچه که در مدارس به عنوان آموزش دین صورت می‌گیرد تفاوت دارد و دانش‌آموزان صرفا با گذراندن دوره آموزش مفاهیم دینی دین‌دار نمی‌شوند. آموزش دین اطلاعاتی را درباره دین در اختیار افراد می‌گذارد اما تربیت دینی بسیار پیچیده‌تر و متفاوت‌تر است با آنچه که به نام آموزش دین مطرح می‌شود.

بحث تربیت دینی برای کودکان و نوجوانان باید در فضای متفاوتی که بیشتر تأکید بر جلب زمینه‌های عاطفی و جاذبه‌های دین است شکل بگیرد تا فرد علاقه‌مند به دین و دین‌داری شود. وقتی فردی علاقه‌مند به دین‌داری شد می‌‌توان با مقدماتی که به طور فطری در ذات فرد وجود دارد، فطرت دینی او را شکوفا کرد. نباید در قدم‌های اول از آموزش و شناخت مفاهیم دینی استفاده کرد بلکه ابتدا باید بر فطرت دینی، مانند علاقه به معنویت و امثال این موضوعات که درون هر فردی وجود دارد تمرکز کرد. سپس بعد از احساس عاطفه به مباحث دینی، فرد احساس نیاز پیدا خواهد کرد و در این زمان باید برای درک مفاهیم دینی، متناسب با نیاز او گام‌های بعدی را برداشت.  

متأسفانه در سیستم‌های آموزشی چندان به این موضوعات توجه نمی‌شود و فرض بر این است که در بحث‌های دینی نیاز بالفعل وجود دارد و ما فقط باید اطلاعات دینی را در اختیار او بگذاریم. فرض می‌شود اگر به خوبی اطلاعات دینی به افراد ارائه شود، ادامه راه رفته خواهد شد؛ این مسیر جای تأمل دارد و در قدم‌های اول باید تشنگی ایجاد کرد و زمینه‌سازی‌های اولیه برای آمادگی صورت بگیرد تا گام‌های آغازین برای  فهم دین برداشته شود.

نباید تربیت دینی را به آموزش دین فرو کاست

ایکنا - یعنی مفاهیم دینی را باید در قالب تربیت دینی به دانش‌آموزان ارائه دهیم.

انتقال اطلاعات و مفاهیم دینی گام اول نیست، پیش از آن باید احساس نیاز به دین و جذب به مباحث دینی و معنوی در فرد اتفاق بیفتد. آنچه در سیره پیامبر(ص) و اولیای دین داریم این نیست که از مباحث دینی به عنوان یک دانش و اطلاعات شروع کنند، بلکه بیشتر رویکرد ایجاد جاذبه و علاقه به حقیقت دین را داشتند؛ یعنی ابتدا باید تجربه دینی اتفاق بیفتد و کودک و نوجوان احساس ذائقه وجودی دین را درک کند.

وقتی علاقه‌مندی ایجاد شود، فرد به سمت درک مفاهیم می‌رود. در این مرحله باید متناسب با نیاز هر فرد مباحث دینی را مطرح کرد. بنابراین برخلاف تصور رایج در قدم اول نباید از شناخت، درک و آموزش مفاهیم دینی شروع کرد بلکه باید دین‌داری را به صورت شیرین و جذاب برای فرد عرضه کنیم تا واقعیت و جذابیت دین‌داری را جذب کند و از آن لذت ببرد. مانند چشیدن غذای خوش‌طعمی است که هیچ‌کسی اول در رابطه با چیستی غذا و نحوه طبخ آن سؤال نمی‌کند، بلکه ابتدا غذا را می‌چشد اگر ذائقه او پسندید به دنبال این خواهد رفت که نحوه طبخ غذا چگونه است. ما گام‌های اول را خیلی خوب برنمی‌داریم و با مقدمه‌چینی نامطلوب به سوی آموزش دینی به کودکان و نوجوانان می‌رویم. زیرا درک مفاهیم دینی در این سن برای کودکان آسان نیست. عموماً مفاهیم انتزاعی دینی به روشی مطرح ‌می‌شود که مواجهه غیرجذابی را برای آنها ایجاد می‌کند.

ایکنا - با این توضیحات آموزش مفاهیم دینی باید چگونه باشد که جذابیت داشته و بستری را فراهم کند که مفاهیم دینی را بتوان منتقل کرد؟

اگر هدف اصلی این است که فرد مراتبی از دین‌داری را در وجود خود محقق کند باید یکسری مراتب که فطرت کودک و نوجوان اقتضای آن را برای دین‌داری دارد، تعریف و متناسب با آن مراتب عمل کنیم. باید از فطرت توحیدی بچه‌ها بدون اینکه آنها را درگیر مباحث انتزاعی و ذهنی کنیم آغاز کرد. باید روحیه تشکر و شکرگزاری را به عنوان یک امر فطری یا موضوع مواجهه با کار نیک و خیر و احساس مواجهه با لذت و فضیلت در کار خیر را زنده کنیم تا فرد درون خود احساس لذت کند.

همچنین مواردی که در حوزه زیبایی‌شناسی است که درک زیبایی را ایجاد می‌کند از نمونه‌های مباحثی است که می‌تواند در گام‌های اول، بدون مقدمات علمی با تجربه زیسته کودک و نوجوان اتفاق بیفتد و برای کودک در مواجهه با والدین و معلم، مواجهه‌ای شیرین در برخورد با نمونه‌های فضیلت دریافت کند.

در این صورت فرد لذتی را از طریق فطرت و ذات خود احساس می‌کند و با رشد این فطرت‌گرایی به صورت عادی با طی کردن مراحل رشد خود رفته‌رفته به سوی جذب اطلاعات در این حوزه سوق پیدا می‌کند که چگونه فطرت خیرخواهانه، اخلاقی، زیبایی‌طلبی خود را تداوم ببخشد.

باید اطلاعات مورد نیاز برای مراحل رشد فرد را متناسب با گام‌های اولیه فراهم کرد و بتوان از طریق ارتقای اطلاعات فرد به سمتی رفت که او به عزم دین‌داری برخیزد؛ بنابراین لازم است برای کودک و نوجوان قبل از اینکه به شکل آموزشی وارد عرصه تربیت دینی شود زمینه تجربه دین‌داری و زیست دینی را برای او فراهم کنیم.

ما در نظام آموزش و پرورش نیازمند تحول هستیم؛ جریان تربیت دینی و اخلاقی را نباید به شکل آموزشی پیش برد. تاکنون این روش انجام شده و جواب نداده حتی بعضاً عکس‌العمل‌های منفی هم داشته است. باید زمینه تحول را فراهم کرد وگرنه با وضع موجود به جایی راه نخواهیم برد.

مدارس تلاش می‌کنند تا با حافظه محوری با فرض اینکه این دانش‌ها بعداً به رفتار تبدیل می‌شوند آموزش دروس را پیش ببرند و این اشتباه است. مسائل دین و معنویت نباید مانند دروس علوم، ریاضی و... باشد. وضعیت موجود تربیت دینی را به آموزش دین فرو کاسته و پاسخگوی نیاز کودک و نوجوان نیست.

ایکنا- به نظر شما این تغییر و تحول چگونه باید باشد؟

منظور این نیست که مدرسه نباید به تربیت دینی توجه کند بلکه باید قالب‌ها و اهداف تغییر کند. ابتدا افراد باید لذت دین‌داری را در حوزه معنویت و دین‌ بچشند؛ یعنی باید فضا و جو مناسب اخلاقی و معنوی را در مدرسه ایجاد کرد تا بچه‌‌ها از تجربه کادر مدرسه و والدین خود تجربه جذاب و شیرینی از دین و دین‌داری را درک کنند تا ذائقه آنها با این تجربه آشنا شود، سپس به صورت بسیار ظریف وارد عرصه فهم دین شد.

تربیت دینی را به آموزش دین تقلیل ندهیم

این تجربه باید قبل از بلوغ رخ دهد زیرا در سن بلوغ ذهن بچه‌ها آماده سؤالات دینی است و در این سن باید زمینه را برای پاسخ دادن به سؤالات دینی و عقیدتی فراهم کرد. مقدمات غیرشناختی را باید از دوره کودکی فراهم کرد تا ذائقه وجود آنها با طعم دین‌داری لطیف و ظریف شیرین و وجود آنها نسبت به حقیقت دین نزدیک شود. امکان این آشنایی در وضعیت موجود وجود ندارد و باید از طریق کارهای شناختی اقدام کرد. خانواده‌ها، معلمان و مدارس باید زمینه تجربه زیست دینی را برای کودکان فراهم کنند. مدرسه باید زمینه پاسخ به سؤالات انتقادی نوجوانان را فراهم و خود را آماده نقدپذیری از سوی آنها کند.

نباید انتظار یک‌ سویه بودن ارتباط وجود داشته باشد که کودک و نوجوان صرفاً شنونده و بدون هیچ پرسشی پذیرای مسائل باشد و مفاهیم به او تلقین شود. نتیجه این تفکر چنین خواهد شد که پس از آشنایی با آراء و نظرات مختلف در آینده، ناپخته بودن مسائل مطرح شده مشخص می‌شود و فرد به طور کلی از این موضوعات دست خواهد کشید.

باید زمینه آشنا شدن با مباحث فکری فراهم شود تا کودک و نوجوان بتواند تأمل، تفکر، نقد و بررسی را یاد بگیرد. این چنین می‌توان به طور طبیعی فرد را آماده کرد تا با مسائل دینی به صورت آگاهانه و انتقادی مواجه شود. در چنین وضعیتی زمینه تداوم دین‌داری فرد فراهم خواهد شد.

ایکنا - این موضوعی که فرمودید به معنای طرحی نو درانداختن در ساختار است که جای تأمل دارد اما باید توجه کرد که با همین ساختار موجود چگونه می‌توان وضعیت را مرمت کرد تا کودکان مفاهیم و تربیت دینی را بیاموزند؟

در وضعیت کنونی ابتدا باید جلوی کارهایی که موجب تخریب می‌شود گرفته شود.

ایکنا - مانند چه کارهایی؟

برخی از مواجهات حوزه دین مانند برخی اجبارها و تهدیدها خشن و سنگین است؛ ممکن است بچه‌ها در مواجهه با این موارد واکنشی در ظاهر نداشته باشند اما عکس‌العمل‌ خوبی درون خود نشان ندهند. نباید در مدرسه با تهدید، حضور و غیاب یا نمره، دانش‌آموزان را در حوزه رعایت آداب و دستورات دینی همراه کرد. باید دانست که اگر بچه‌ها را مجبور کنیم که رفتار دینی از خود نشان دهند و ظواهر دینی را از خود آشکار کنند، تأثیر معکوس خواهد داشت.

تحمیل موضوعات و عقاید به بچه‌ها تأثیرگذار نیست. بعضاً در نظام مدرسه‌ای تحمیل‌ها و الزام‌های غیرمعقولی را مشاهده می‌کنیم که حتی در متون دینی هم این الزامات مشاهده نشده است؛ مانند الزام نماز جماعت در مدارس که اثر این اتفاق در دوران بزرگسالی آشکار خواهد شد.

مدارس و خانواده‌ها ممکن است در دوره‌ای که بچه‌ها مطیع و فرمان‌پذیر هستند فشاری را بر آنها وارد کنند اما اثر منفی این فشار خود را در دوران بزرگسالی نشان خواهد داد. بنابراین در ساختار کنونی حداکثر باید جنبه‌های تشویقی، محبت‌آمیز و ظریفی که تجربه شیرین دین‌داری را فراهم می‌کند ایجاد کنیم و از فشارها، تهدیدها، اکراه‌ها و موضوعات از این دست استفاده نکنیم. یعنی قسمت‌های مثبت تجربه دینی فراهم کنیم تا دانش‌آموزان در مدرسه تجربه دین‌داری شیرین را کسب کنند. اگر این کار در مدرسه رخ دهد کم‌کم زمینه‌سازی برای تربیت دینی فراهم خواهد ‌شد.

به نظرم باید جلوی خرابکاری‌ها را در ساختار موجود تربیت دینی مدارس گرفت و از خانواده‌ها در این زمینه کمک خواست. خانواده‌ها از مدرسه فاصله گرفتند و متأسفانه در حوزه تربیت دینی، شکاف بین خانواده و مدرسه ایجاد شده است. خانواده‌ها خیلی علاقه‌مند به یک‌سری از بحث‌ها در زندگی خانوادگی خود نیستند و پیگیری نمی‌کنند و در مقابل در مدرسه بر ظواهر و تجارب دینی تأکید زیادی می‌شود. نتیجه این اتفاق دورویی و نفاق می‌شود و این ناهماهنگی میان محیط خانواده و مدرسه اتفاقات ناگواری را در بلند مدت به همراه دارد و منجر به رشد افراد چند شخصیتی می‌شود. بنابراین باید مدارس با ظرافت بیشتر وارد بحث تربیت دینی و ظواهر دینی شوند.

دل‌خوش کردن به رعایت ظواهر و آداب دینی در مدرسه برداشت نادرستی از موقعیت دانش‌آموزان ارائه می‌دهد. زیرا در بزرگسالی شاهد خواهیم بود که همه موضوعاتی که بر روی آنها سرمایه‌گذاری کردیم را از دست داده‌ایم چراکه گام‌های اولیه به دقت و ظرافت برداشته نشده و به ظاهرسازی‌ها و تقلیل دین به مناسک بسنده کردیم و دچار سوری‌سازی امور شدیم.

ظاهرسازی تا حدی جواب می‌دهد؛ افراد با شرطی سازی‌ها و تشویق‌‌های ظاهری، شکل ظاهری مناسک را انجام ‌می‌دهند. وقتی کودک به سن نوجوانی و بلوغ می‌رسد باید زمینه‌سازی‌ها درست شکل گرفته باشد تا وی قادر به انتخاب کردن باشد اما چون اینگونه نیست، انتظار داریم با سوری‌سازی و این‌بار به جای تشویق، با تهدید به رعایت آداب و رفتار دینی تن دهد. باید با آسیب‌ها مواجه شویم و ببینیم که چه چیزی در نسل جوان و نوجوان آسیب‌زا و چه‌چیزی دوست‌داشتنی است. باید نسبت به آموزش ارزش‌‌ها حساس باشیم و بحث‌های دانشی را به حداقل برسانیم و جذابیت ایجاد کنیم.

باید از خانواده‌ها طلب همراهی کنیم زیرا امور دینی و مذهبی را نمی‌شود فقط در مدرسه دنبال کرد بلکه باید در همه محیط‌ها همراه باشد. اگر اینگونه نباشد و صرفاً فشارها از سوی مدرسه باشد، نتیجه‌ای جز اینکه بچه‌ها فقط در مدرسه ظاهرسازی کنند تا کادر مدرسه را موقتاً راضی نگه‌ دارند نخواهد داشت.

این وضعیت را تا زمانی می‌توان ادامه داد که زور و فشار مدرسه وجود دارد اما در دانشگاه و سیستم‌های اجتماعی نمی‌توانیم کاری انجام دهیم و تمام فشارهایی که در گذشته وارد شده به صورت معکوس باز خواهد گشت.

ایکنا - سخن‌ پایانی.

تربیت دینی باید فضای تکیه بر فطرت و دور کردن از فشارها باشد. جنبه‌های دانشی را باید در سیستم‌های مدرسه‌ای، مخصوصاً در دوران قبل از بلوغ کاهش داد و به سمت جذب تجربه‌های دینی و مواجهه آزادانه با دین رفت و در رعایت ظواهر دینی بسیار ظریف باشیم.

باید راه را برای تفکر و تأمل باز بگذاریم تا در رابطه با انتخاب شیوه زندگی آزادی وجود داشته باشد و کم‌کم با توجه به میزانی که بچه‌ها رشد می‌کنند زمینه انتخاب آزادانه و انتقادی را فراهم کنیم. اگر این کارها را انجام دهیم امیدوارم تغییرات مثبتی ایجاد شود.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha