به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، شامگاه ۱۸ فروردینماه و در نخستین شب از رویداد «شبهای عیدگاه» که در فرهنگسرای جهاددانشگاهی و به همت معاونت فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی خراسان رضوی، برپا شده است، برنامه «چگونه شاد زیستن در زندگی امروزین» با سخنرانی سیدمجتبی حورایی مشاور و روانشناس اجرا شد.
سیدمجتبی حورایی، مدرس NLP(برنامهریزی عصبی کلام) در این مراسم و در پاسخ به این پرسش که چگونه با این همه اخبار تلخ میتوان زندگی شادی را رقم زد، اظهار کرد: قدم نخست آنکه نگوییم سخت است، بدین معنا که همیشه شاد زیستن آسان است، به شرط آنکه مهارتهای آنرا بلد باشیم و هنر آن است که در موقعیتهایی که اخبار خوبی به گوش نمیرسد و خلاف میل و انتظار است، بتوان شاد زیست.
وی با اشاره به موضوع حالتها و رفتارها در روانشناسی بیان کرد: ما هر حالتی به خود بگیریم، رفتارمان از آن تبعیت میکند و مغز ما آن را بهعنوان یک واقعیت قبول میکند. تحقیقات نشان داده است که وقتی حالت شاد به خود بگیریم در حالی که هیچ اتفاق شادی هم در زندگی رخ نداده است و تنها به صورت تصنعی تبسم میکنیم، همین که حالات انسانهای شاد را به خود بگیریم، ذهن گمان میبرد که من واقعاً از رویدادی شاد هستم و شروع به پمپاژ ناقل شیمیایی سروتونین در مغز میکند.
حورایی ادامه داد: سروتونین(هورمون شادی) زمانی در مغز ترشح میشود که واقعاً من شاد باشم، یعنی اخبار خوشایند موردپسند به گوشم میرسد و به وجد میآیم، پس چگونه است که بدون آنکه اتفاق شادی رخ نداده است و تنها با تظاهر به شادی و تبسم، پمپاژ سروتونین رخ میدهد. بنابراین یکی از توصیهها به افراد افسرده برای غلبه بر افسردگی، تکرار تبسم مصنوعی در طول روز است. این کار نه هزینه دارد و نه کار سختی است. اما حواسمان نیست و در جامعه به داشتن چهرههای عبوس و درهم عادت کردهایم، اما در حالات زندگی پیامبر(ص) آمده است که کسی ایشان را بدون تبسم ندیده است. این موضوع هنر بزرگی است که در منزل، اجتماع و محل کار تبسم عادت آدم شود.
این مشاور و روانشناس با ارائه مثالهایی از اتفاقات ناخوشایند در زندگی روزمره، گفت: هر نیستی انسان را ناراحت میکند و بهطور طبیعی حال انسان گرفته میشود، در مقابل هر هستی هم انسان را خوشحال میکند، بنابراین با نگاه به داشتههایمان خوشحال میشویم. انسانها همیشه در زندگی داشتهها و نداشتههایی دارند، میتوانیم ذهن را معطوف داشتهها و یا معطوف نداشتهها کنیم. انتخاب با من است و شاد زیستن ربطی به اتفاقات ندارد، بلکه به رویکردها ربط دارد. بنابراین تمرکز بر داشتهها در طول روز آنقدر حس شادی به انسان میدهد که انسان را برای دستاورد به عمل وا میدارد، بدین معنا اگر بخواهم نداشتهها و آرزوهایم را محقق کنم، باید حالم را با معطوف کردن ذهن بر داشتههایم خوب کنم.
وی در پاسخ به این مطلب که چگونه میتوان در مواجهه با اتفاقات منفی و نیمه خالی لیوان که گاه بسیار زیاد است و در بسیاری موارد خارج از در اختیار آدمی رخ میدهد، عمل کرد، اظهار کرد: هنگامی که به پرسش دقت میکنید، توجه به نداشتهها در آن آشکار است، در حالی داشتههای آدمی بسیار فراوان است، اما از فرط توجه به نداشتهها، داشتهها کمتر به چشم و ذهن میآید. هر که میخواهد روحیه سپاسگزاری در او افزایش یابد، سری به بیمارستان بزند، سلامتی تاجی است بر سر همه که تنها افراد بیمار آنرا میبینند. راهکار دیگر در این زمینه معاشرت با آدمهایی است که سطح مالی پایینتری دارند، زیرا در این معاشرت میتوان بسیاری از مواردی را یافت که گرچه برای این افراد آرزو تلقی میشود، جزو داشتههای معمولی شما به شمار میرود.
حورایی افزود: باید دانست تمرکز بر آنچه در اختیار و قدرت ما نیست، جز آنکه حال ما را خراب کند، کاری از پیش نمیبرد، بنابراین باید آنرا کنار گذاشت و تنها برای آن چیزهای که در حیطه قدرت و اختیارمان است، برنامهریزی کنیم.
وی تأکید کرد: نکته مهم دیگر آن است که هیچگاه شادمانی و حال خوب خود را وابسته به هیچ اتفاقی نکنید. زیرا در این صورت همیشه در انتظار خواهید ماند. این اگرها موجب میشود، تمام زندگی را وابسته به این اتفاق کنیم و تا رخ دادن آن اتفاق در احوالات بد به سر میبریم. سهراب سپهری در شعری آورده است «هر کجا هستم، باشم، آسمان مال من است، پنجره، فکر هوا، عشق، زمین مال من است» وابستگی به اینکه اگر این اتفاق بیفتد، من خوشحال میشوم، موجب میشود انسان شاد نباشد و ابتلای افسردگی است. هیچ چیز قرار نیست رخ دهد، زیرا من برای همین چیزی که الان هستم و دارم شاد هستم. اگرچه بهدنبال خواستههایم هستم، اما تحقق آن، وابسته به حال خوب اکنون من نیست.
این استاد بیان کرد: زندگی در لحظه حال معجزه میکند، اما متأسفانه انسانها عموماً در دو حالت هستند، یا در گذشته ماندهاند و آنرا با ای کاشها مرور میکنند و یا خود را به آینده و اگرها وابسته میکنند. حال آنکه «زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است ...»
وی به بیان خاطرهای از سهراب سپهری پرداخت و گفت: او دچار بیماری صعبالعلاجی میشود و در بیمارستان عیادتکنندگان برای او گل آوردهاند و او اینگونه میسراید: «نپرسیدم که فواره اقبال کجاست و نپرسیم که پدرهای پدرهامان چه نسیمی، چه شبی داشتهاند، بو کنید اطلسی تازه بیمارستان را...» در این شعر بر همین مفهوم تأکید میشود که نه به آینده «فواره اقبال» و نه به گذشته «پدرهای پدرهامان» تمرکز کنیم.
حورایی تصریح کرد: ما چنین آموزههایی را از قرآن برگرفتهایم آنجا که در آیه 10 سوره «یونس» آمده است: «أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ؛ به درستی که دوستان خدا نه میترسند و نه حزن دارند». پاسخ چگونه شادبودن آنها، زندگی در لحظه است. بنابراین در لحظه زندگیکردن، راز مهم شادزیستن است.
وی درباره چگونه رسیدن به این مهم بیان کرد: ذهن همچون اسب چموشی است که بهطور طبیعی به دیروز و فردا میرود و برای نگه داشتن آن در اکنون نیاز به تمرینهای کوتاه مدت آگاهانه داریم تا آرام آرام ذهن یاد بگیرد اینجا و اکنون باشد.
این استاد افزود: یکی از قوانین آسمانی که حتی کسانی که به دین اسلام معتقد نیستند، آنرا میپذیرند، کارما است. بدین معنا که بازتاب و انعکاس کارهای خوبی که من در عالم انجام میدهم، موجی ساطع میکند که روزی در جایی به من بازمیگردد. همچنین است کارهای خطایی که انجام میدهم. بازگشت این امواج با نوع امواجی که ارسال میکنیم، سنخیت دارد. به این ترتیب اگر بنای ما بر شاد کردن دیگران باشد، قانون عالم این است که موج آن به من بازگردد. اما اگر همت و تلاشم در جهت شاد کردن خودم صورت گیرد، از این انعکاس محروم خواهم شد. میتوان با کارهایی جزئی و کوچک برای لحظاتی هر چند کوتاه شادی را برای دیگران به ارمغان آوریم.
وی به معرفی مختصر NLP پرداخت و گفت: این اصطلاح مخفف «Neuro linguistic programming» «برنامهریزی عصبی کلام» است. هر سخنی که بر زبان میرانیم، یک ارتعاش عصبی در مغز ایجاد میکند. این ارتعاش در اثر تکرار به ناخودآگاه میرود و برنامهریزی و اجرا میشود. در حقیقت این علم، تأثیر کلام بر روحیه و رفتار است. همه میدانیم که مشکلات و بن بستهای زیادی وجود دارد، اما تمرکز و اندیشه بر این موضوعات موجب حال بد خواهد شد. در حالیکه اولین راه برای جذب اتفاقات خوب، حال خوب است. مدلسازی راه دیگر در این علم است. با مدل قرار دادن رفتار و گفتار و سبک زندگی آدمهای موفق در واقع به همان جایی خواهم رسید که او به دست آورده است. «ان ال پی»، علم تغییر، تحول و تأثیر کلام بر روحیه و رفتار و مدلسازی است.
حورایی در پایان به عنوان توصیهای در ابتدای 1403، اظهار کرد: اهمیت هدف در زندگی ما آشکار نیست و جدی گرفته نمیشود. در حالی که بسیار از آن سخن میرود، اما باید قلم و کاغذ را بردارید و 5 هدف مکتوب ارزشمند مورد علاقه زماندار را به صورت شفاف، دقیق و واضح مکتوب کنید و هر روز به آن نگاه کنید تا تصویر ذهنی به دست آورید و هم اینکه این پرسش را مطرح میکند که آیا امروز به دنبال آنها بودم و اینکه آیا سبک زندگیام با هدف زندگیام شباهتی به هم دارند؟
انتهای پیام