«مقام بندگی» انتهای سیر انسان به سوی خدا
کد خبر: 3870215
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۷

«مقام بندگی» انتهای سیر انسان به سوی خدا

گروه اندیشه ــ یک کارشناس حوزه دین با اشاره به آیات قرآن بیان کرد: انسان به سوی خداوند در سیر است و روزی که به نفس مطمئنه برسد، مزد او برای این سیر وارد شدن در مقام بندگی خداوند است.

«مقام بندگی» انتهای سیر انسان به سوی خدا

به گزارش ایکنا؛ مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) شب گذشته، 17 دی‌ماه‌، با سخنرانی حجت‌الاسلام سیدمحمدباقر علوی‌تهرانی در مسجد حضرت امیر(ع) برگزار شد.

وی به طرح بحث در زمینه «مقام بندگی» پرداخت و بیان کرد: وجود نازنین حضرت علی(ع) به حضرت حق اینطور عرض می‌کنند که « إِلَهِي كَفَى لِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً»، یعنی خدایا، برای عزت من همین بس که بنده تو باشم که این جمله عزت است، آن هم برای کسی که بالاترین مقامات را دارد که می‌گوید عزت من در بندگی تو است و اساس این بندگی عهد بین بشر و خالق است. چنانکه در سوره یاسین در آیات 60 و 61 همین معنا را اشاره می‌کند که «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ. وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»؛ یعنی آیا شما با من عهد نبستید که شیطان را پرستش نکنید و بنده او نباشید؟ او دشمن شما است. بنده من باشید که این راه درست است.

عزت انسان در بندگی است

علوی‌تهرانی تصریح کرد: بنابراین، هم عزت انسان در بندگی است و هم از طرفی عهد بشر با خداوند است که ما بنده خدا باشیم و هیچ تعریفی برای بنده بودن از این آیه که می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيه» نیست؛ یعنی ای انسان، تو داری به طرف حضرت حق سیر می‌کنی و بالاترین مرتبه سیر، رسیدن به نفس مطمئنه است؛ یعنی از صفر به صد برسید و وقتی به صد رسیدید نفس مطمئنه می‌شود.

وی در ادامه افزود: وقتی به آنجا رسیدید، خطاب این است که «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّة فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي». بنابراین در این مرتبه که انسان به نفس مطمئنه رسید داخل در بندگان خداوند می‌شود و بعد خداوند خطاب می‌کند که اکنون وارد بهشت شوید، آن هم بهشتی که مخصوص خداوند است.

این کارشناس حوزه دین تصریح کرد: یک جمله‌ای است که می‌گوید: «خدایا تو بگو بنده من، از عرش بگذرد خنده من». تو من را بنده خود حساب کن، لذت دنیا و آخرت را می‌برم. بنابراین اتمام سلوک، مساوی با ورود به مقام بندگی است. هر بار که نماز می‌خوانید در تشهد وقتی می‌خواهید مقام پیامبر(ص) را ترسیم کنید می‌گویید، اولین خصیصه‌ای که در این شخصیت عالی‌مقام، تبلور دارد، عبد بودن است و بعد رسول بودن را می‌گویید؛ یعنی مقام عبودیت نزد خدا مهم‌تر از مقام رسالت پیامبر(ص) است.

اگر زهد نباشد، عاقبت بخیری نیست

وی در ادامه به نقل روایتی از امام صادق(ع) پرداخت و گفت: حضرت(ع) فرمودند که اگر کسی بخواهد بنده خدا بشود، باید این سه خصلت را داشته باشد که این سه خصلت نزد خداوند از همه چیز محبوب‌تر است. اولین خصلت زهد در دنیا است. زهد در لغت به معنای تمایل نداشتن و بی‌رغبتی است، اما از نظر دانشمندان علم اخلاق دارای جایگاه ویژه‌ای است و یکی از بالاترین مقامات اهل سلوک است. امام صادق(ع) فرمودند که تمام خوبی‌ها در یک خانه قرار گرفته است که کلید آن زهد است.

علوی‌تهرانی بیان کرد: اگر زهد نباشد، عاقبت بخیری نیز در کار نیست. زبیر بن عوام، مجاهدت‌هایی برای اسلام کرد، اما چون زهد در دنیا نداشت، موجب شد که عاقبت به خیر نشود. اگر کسی بخواهد به امام زمان(عج) خدمت کند، راهش زهد در دنیا است و راه دیگری هم ندارد. پس اولین چیزی که نزد دانشمندان اخلاق مطرح می‌شود، این است که بالاترین مقام زهد است، چون در مسیر خیر بودن کلید می‌خواهد که زهد در دنیا است.

می‌توانیم می‌شود

 زهد دوای حب دنیا

وی در ادامه افزود: زهد در دنیا همیشه در مقابل حب در دنیاست و تمایل به دنیا نیز رأس همه خطرات است. اگر از شما سؤال کنند که واقعه کربلا چرا ساخته شد، باید توجه کنید که خود سیدالشهدا(ع) تحلیلی در این زمینه ارائه فرمودند. از مدینه به مکه آمدند که در مکه 60 هزار نامه نوشتند و پای برخی از نامه‌ها به صورت طومار تا 120 هزار امضا شد و همه ایشان را دعوت کردند که به کوفه بیایند و گفتند که رهبری را به دست بگیرید. امام(ع) بررسی کردند و در بین افرادی که نامه نوشتند، شبث بن ربعی نیز بود که سفاک بود، اما با بنی‌امیه میانه‌ای نداشت و امام حسین(ع) را تهدید کرد که اگر نیایی در روز قیامت باید پاسخگو باشی.

علوی‌تهرانی تصریح کرد: امام حسین(ع) در کربلا فرمودند که «الناسُ عبیدُ الدنیا»، یعنی شما بنده دنیا هستید و دنیاطلبیِ شما باعث شد که هم عوض شوید و هم عوضی و به بزرگ و کوچک من رحم نکنید. دوای حب دنیا نیز زهد در دنیا است. بنابراین مردم دو گروه هستند، یک عده دچار بلیه حب دنیا که پشت هیچ امامی نایستادند و پشت امام زمان(عج) را نیز خالی می‌کنند و خیلی هم تصور نکنید که امام زمان(عج) این جمعه می‌آید، خیر این طور نیست، چون مردم دنیا امتحانشان را پس داده‌اند و شما 10 نفر را نمی‌توانید نشان دهید که از دنیا گذشته باشند. طایفه دوم نیز زاهد هستند و تمایلی به دنیا ندارند که همه‌جا هم البته زهد نیست. گاهی زاهد است و میل به دنیا ندارد چون از درون مریض است و سلامت روح ندارد.

داستان ملااحمد نراقی

وی افزود: آدم‌هایی که اختلال گوارشی دارند، نمی‌توانند بهترین غذا را نیز بخورند و این اجتناب از خوردن به دلیل کسالت است و نه زهد. یک عده سلامت نفس ندارند و بیمار هستند و این‌ها ممکن است به دنیا رغبتی نداشته باشند، اما این‌ها زهد نیست و یک عده نیز ممکن است بی‌رغبت به دنیا باشند، اما دلیلش این است که دنیا را ندارند و شرایط برای آن‌ها فراهم نیست؛ یعنی این فرد رئیس نشده تا ببینیم چه خواهد کرد. این آدم شرایطش را نداشته که با نامحرم ارتباط داشته باشد و الا ممکن بود که دچار لغزش شود و این نمی‌تواند بگوید در مسئله قوای جنسی مبارز هستم.

وی در ادامه افزود: البته چه‌بسا انسان‌هایی در فقر به سر ببرند اما در همان میزان نداری دچار تمایل به دنیا باشند. می‌گویند یک درویشی با تبرزین و کشکول خدمت ملااحمد نراقی در کاشان رسید. ملااحمد عالم کاشان بود و مرجعیت داشت و باید کارها را رفع و رجوع می‌کرد. این درویش دید که در حدود دو ساعت، چندین آدم به خدمت ایشان رفت‌وآمد می‌کنند و ... . به آقا گفت شما خیلی به دنیا چسبیده‌اید و بعد پیشنهاد داد که باهم به کربلا بروند. ملااحمد نراقی ریاست و کارهایی که داشت را لغو کرده و با این درویش راهی کربلا شدند. در میانه راه این درویش دید که تبرزینش نیست. به ملااحمد گفت احتمالاً در منزل شما جا مانده است و باید برگردیم. ملااحمد گفت که من از ریاست و کارهایی که داشتم گذشتم و با تو راهی کربلا شدم حالا تو نمی‌توانی از یک تبرزین بگذری! بنابراین، این درویش نیز نشان داد که اگر پولی داشته باشد بی‌تمایل به دنیا هم نیست.

کد
انتهای پیام
captcha