با پدیدار شدن ویروس عالمگیر کرونا، پرسشهای متعددی درباره نسبت دین و جامعه در جهان کرونازده مطرح شده است؛ از جمله اینکه پدیدهای مانند کرونا چه تأثیری بر جوامع بشری بهویژه دینورزی در این جوامع خواهد گذاشت؟ آیا این پدیدهها یا وقایع مشابهی که در تاریخ بشر سابقاً نیز رخ داده است، سبب تغییراتی اساسی در رفتار دینی افراد و جوامع بشری خواهد شد؟
خبرگزاری ایکنا پرونده ویژهای در زمینه تحولات دینورزی در دوره پساکرونا گشوده و از منظرهای مختلف در گفتوگو با کارشناسان به بررسی این موضوع پرداخته است. حجتالاسلام محمدعلی میرزایی معتقد است که در شرایط کنونی صور دینورزی دچار چالشهایی شده، اما حقیقت و جوهره اصلی دین هرگز به چالش کشیده نشده است.
مقصود فراستخواه بر این باور است که کرونا میتواند باعث شیوع امر پسامدرن در جامعه ایران شود و جامعه در اثر تغییرات پساکرونا به سمت یک نوع دین اقتضایی و پراگماتیکتر گرایش پیدا کند و شاهد نوع دینداری بیشکل باشیم، اما خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، با قرار دادن تدابیر پرهیزی و درمانی در رابطه افقی و ارتباط با خالق در رابطه عمودی، معتقد است نمیتوان گفت که بعد از کرونا مردم دیندار پراگماتیست خواهند شد. این امر به چگونگی تفکر مردم بستگی دارد. وقتی ارتباط افقی و عمودی را با هم قابل جمع بدانیم، در رفتار دینی ما تغییری ایجاد نخواهد شد. در همین زمینه با جواد روحانی رصاف، دینپژوه و عضو هیئت علمی بازنشسته مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، گفتوگویی داشتهایم که در ادامه از نظر میگذرد؛
ایکنا ـ به نظر شما پدیدهای مانند کرونا چه تأثیری بر جوامع بشری به ویژه در زمینه دینداری خواهد گذاشت؟
«چنان قحط سالی شد اندر دمشق/ که یاران فراموش کردند عشق!»(سعدی). «زمین../ مرا و تو را و اجدادِ ما را... به بازی گرفته است...»(احمد شاملو). ویروس کرونای جدید COVID-19 که در زمان ما و در آخرین سال قرن چهاردهم هجری شمسی و آخرین سال دهه دوم قرن بیست و یک میلادی رخ نمود، از نظر ساختاری فرق چندانی با ویروسهای دیگر همخانوادهاش ندارد، ولی از نظر پذیرایی از میزبانش، با شدت و حدت بیشتری فعالیت کرده و دستگاه تنفسی را سریع به اختلال میکشاند و اگر با مراقبت درست و به موقع جلو آن گرفته نشود، به سرعت باعث مرگ میشود! آنچه در زمینه ظهور این ویروس با ویروسهای قبلی تفاوت دارد، عصر و زمانه خاصی است که شاهد این ماجراست!
آخرین سال دهه دوم قرن بیست و یکم میلادی و آخرین سال قرن چهاردهم شمسی، عصری که بشر به اوج مدرنیته رسیده، جهانی شدن را به تجربه نشسته و جهان عملاً به کلانشهری بزرگ تبدیل شده است که به ویژه سرنوشت اقتصادیاش در اقصی نقاط این کلانشهر رقم میخورد. نئولیبرالیسم در عمل، اکثر دولتهای دنیا را به کارگزاری تبدیل کرده که «مستقلترینشان» جز گوش به فرمان نهادهای بزرگ و چندملیتی جهانی ندارند.
اغلب آنها در کشورهای خود به دنبال خصوصیسازی شرکتهای دولتی و وضع مالیات بر فرودستان جامعه و اعمال معافیتهای مالیاتی بر ثروتمندان و از بین بردن نردبانهای ورود به طبقه متوسط از قبیل آموزش رایگان و همگانی و بهداشت برای همه و در یک عبارت اعمال خشنترین نوع سرمایهگرایی و استثمار در سطح جهان بوده تا با ایجاد بیسابقهترین شکافهای طبقاتی تاریخ، تا جایی که کمتر از پنجاه نفر بیش از نصف ثروت جهان را در اختیار داشته، جوامعی بسازند که به اقرار و اذعان خودشان شصت درصد از مردمانشان زیر خط فقر قرار بگیرند.[1]
یک نکته را توضیح دهم؛ سرمایهگرایی و نه سرمایه داری! به نظر من یکی از انحرافات عظیمی که در علوم اجتماعی و تحلیل و بررسیهای مربوط به عصر جدید در ایران و بسیاری از کشورهای «جهان سوم» اتفاق افتاد ترجمه Capitalism به سرمایهداری بود. درصورتی که واژه یا اصطلاح Capitalism اشاره به اصالت سرمایه (که این نیز خود در فرهنگ ما دستمایه بوده و پول و ثروتی که با آن به کسب می پرداختند و سرمایه یا مایه سر که باید اشاره به مایه فکر و فرهنگ می داشت نه پول!) و گرایش به فکر پولپرستی داشت و باید سرمایهگرایی یا سرمایهپرستی ترجمه میشد تا عمق مطلب روشن شود. اصولاً در کمتر فرهنگی کسی با داشتن پول و ثروت و کسب و کار با آن مخالفتی دارد. سرمایهپرستی و اصالت پول به جای ارزشهای والای انسانی فاجعهآمیز است.
از سویی نتیجه چنین حاکمیتی موجد فسادی بیحد و مرز در اغلب کشورهای جهان و در تمامی نهادهای جامعه اعم از اقتصادی، اجرایی و یا تقنینی بوده است. فقر بیسابقه، از بین رفتن ارزش پول ملی، فساد لجامگسیخته، از بین رفتن کیفیت زندگی و احساس تحقیر ناشی از چنین وضعیتی، مردم جهان را عاصی کرده، به گونهای که در سال گذشته و تا همین چند ماه پیش، و قبل از اعلام خبر شیوع کرونا، از شیلی تا هنگکنگ و تقریباً در سرتاسر جهان و اغلب کشورها شاهد عصیانها، خیزشها، شورشها، اعتصابات و اعتراضات اجتماعی بودیم.
از سویی، بشر غره از دستاوردهای گوناگون علمی و صنعتی خود به جایی رسیده که صحبت از امتزاج صنعت و حیات و ظهور بیوتکنولوژی، بشارت بیمرگی و به منصه ظهور رسیدن دیرینهترین آرزوی انسانی یعنی جاودانگی را میدهد! دانشمندان گوناگونان در عرصههای مختلف صحبت از اتوماسیون عرصه حیات اجتماعی و نحوه جدیدی از حیات میکنند که در آن اکثریت انسانها به زائدههایی از جامعه تبدیل شوند که شایستگی زندگی کردن را از دست بدهند. علم و صنعت در اوج توانایی در کشف قوانین فیزیکی و حیات و تسخیر فضا و سفر بیبازگشت، به ماورا، «زمین» برایش تنگ شد!
در چنین عصری، ناگهان انسان با ظهور ویروسی جدید روبرو میشود: ویروس تاجداری جدید! ویروسی که جمیع دستاوردهای اساسی بشر را با چالش و سؤال و تغییر مواجه میسازد! ویروس تاجدار جدید، با زیر سؤال بردن اکثر جوابها و سنن و دستاوردهای بشری، انسان را مجبور به تغییر قوانین و رفتار مینماید! انسانی که تا کشف کهکشانهای جدید رفته و به بیمرگی در بیوتکنولوژی نزدیک میشد را آموخت که حتی دست شستن خودش را نمیداند و باید از نو بیاموزد! در بیش از 190 کشور دنیا اعم از پیشرفته و در حال توسعه و عقبمانده، نهادهای بهداشتی از طریق تمام وسایل ارتباطات جمعی اعم از مطبوعات، صداوسیما، شبکههای اجتماعی و سینه به سینه و دهن به دهن به آموزش دست شستن به ملل خود پرداختند!
ایکنا ـ آیا این پدیده مانند وبا یا پدیدههای دیگر که در تاریخ بشر رخ داده سبب تغییراتی اساسی در رفتار دینی افراد و جوامع بشری خواهد شد؟
ویروس کرونای جدید غالب کشفیات و قوانین بشر ساخته را در بیشتر زمینهها به چالش کشید که به ترتیب در زمینه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه به آنها میپردازیم:
با فروپاشی دیوار برلین، نظام سرمایهگرایی خود را بیبدیل یافت و از حلقوم دانشمندانش ندای پایان تاریخ درداد و با اعلام اینکه شاهد آخرین انسان روی زمین هستیم با غالب نمودن نئولیبرالیسم در سطح جهان، دولتها را از دخالت در بازار برحذر داشت و بیمحابا به قلع و قمع اغلب دستاوردهای جمعی بشر، بهویژه پس از جنگ دوم جهانی، از قبیل دولت رفاه، آموزش رایگان و بهداشت فراگیر و ... پرداخت. با ظهور ویروس تاجدار و همهگیر شدنش، به یکباره شاهدیم که دست پنهان بازار از مخفیگاه به درآمده و به گدایی از دولتها پرداخته و طالب اعمال نفوذ آنها در بازار سرمایه، پرداخت ناچیزی به فرودستان و جبران خسارتهای اساسی اقتصادی شرکتهای بزرگ شدهاند و نه تنها نظریهپردازی پیدا نشده تا از دخالت دولت در بازار فریاد برآورد که وامصیبتا از کمک اندک دولت به نهادهای اقتصادیشان بلند است.
حدود دو قرنی است که دنیا در عرصه سیاست شاهد برخورد و نقد و بررسی و حاکمیت شیوههای مختلف اعم از استبدادی، دموکراسی، جمهوری، سلطنت، تئوکراسی، قبیلهای، ملیگرایی، وابستگی، استقلال و ... بوده است. کروناویروس تمامی نظامها را درنوردید و ناکارایی همه را در عرض چند روز به نمایش گذاشت! تا جایی که بسیاری از مردم تفاوت این نظامها را به کناری نهاده و شاهد عدم تمایل و کارایی شیوههای مختلفی از اداره جوامع شدند! هر دولتی در توجیه ناکارایی خود به متهم نمودن دیگری پرداخت و دست آخر مردم بودند که از لایههای اتهام این و آن دولت گذشتند و عدم لیاقت اغلب این نظامها در اداره جامعه را نظاره کردند.
از دورادور تاریخ و لااقل از دوران سلطه مردانه بر کشاورزی و تاریخ، اغلب متفکرین، یکی از اساسیترین تعریف انسان را در جمع و جماعت دیدند و انسان را موجودی اجتماعی تعریف کردند. تا جایی که موجودیت انسان را مرهون جمعی بودن و در جمع زندگی کردنش قلمداد کردند، و در طول تاریخ این حدود سی قرن، چه استفادهها و سوءاستفادهها از این تعریف که نشد! تا دوران جدید که غلبه اکثریت در جوامع و مردمسالاری و تلاش برای جمع کردن و با جماعت بودن، تعریف اجتماعی بودن انسان را ویژگی شاخصی بخشید!
دست خدا با جماعت بود و وصل انسانها در غالب فلسفهها و مکاتب فکری و دینی، ارزشی مفید تشخیص داده شد، اما ظهور ویروس تاجدار باعث شد تا قوانین جدیدی برای زندگی و زنده ماندن در دستور کار قرار بگیرد! از هم جدا شوید! فاصله بگیرید! جمعها، اعم از مسابقات ورزشی، کلاسهای آموزشی، گردهماییهای مذهبی و چه میگویم حتی جلسات انتخاباتی آمریکا را ملغی کنید! به خانههایتان برگردید! اگر میخواهید زنده بمانید! اندکی تخلف از این دستورالعمل، ایجاد فاصله فیزیکی و نه اجتماعی، فاجعه به دنبال دارد و قربانیهای بیشتری میگیرد!
ایجاد فاصله فیزیکی و از ترس مرگ پناه بردن به خانهها باعث شد تا ماهیت اجتماعی طبقاتی این ویروس تاجدار هم که عدهای در اوایل ظهورش نظر دادند که دموکراتیک است و فقیر و غنی نمیشناسد و همه را با یک چوب میراند برملا شود. مدتی نگذشت که اکثریت عظیمی از انسانها، در همه جوامع، خطر مردن از فقر و فراموشی در خانههایشان احساس کنند! غیر از چین، کره و یکی دو کشور که ساختار حزبی سفت و سخت داشته و از امکانات علمی، اقتصادی ـ مالی مناسب، نظامی و امنیتی شدید برخوردار بوده و توانستند شهر، ایالت یا حتی کشورشان را قرنطینه کنند، هیچ کشوری موفق نشد که برای مدتی طولانی ملت را در خانه نگه دارد و از شر قیام ملتش در امان باشد.
بنابراین، در بسیاری از کشورها، حتی آمریکا، دولت مجبور شد تا به فعالیتهای اقتصادی میدان دهد و بین مرگ از کرونا و مرگ از گرسنگی، دومی را انتخاب کنند. اینچنین، ماهیت طبقاتی ویروس تاجدار آشکار شد که بیشترین قربانیانش در مقیاس جهانی و در کشورهای مختلف فرودستان جامعه و «نژادهای پستتر» بودند!
در زمینه آموزش، ماهیت طبقاتی و ناعادلانه شرایط ناشی از کرونا آزار دهندهتر است. بنا به گفته روزنامه اینترنتی فراز، حدود یک میلیارد نفر در جهان از نعمت آموزش محروم شده و در ایران هم در سال گذشته حدود چهار میلیون نفر، به خاطر فقر و عدم دسترسی به امکانات، نتوانستند در سامانه شاد ثبتنام کنند. برای سال تحصیلی جاری هم تاکنون نیم میلیون نفر به خاطر فقر و ترس از کرونا از رفتن به مدرسه باز ماندهاند. «از این تعداد، ۲۲۰ هزار نفر در دوره ابتدایی، ۱۵۹ هزار نفر در دوره متوسطه، ۱۵۲ هزار نفر در متوسطه نظری و ۸۲ هزار نفر در هنرستانها عطای سال تحصیلی جدید را به لقایش بخشیدهاند. طرفه آنکه «کمتر از یک هفته از شروع سال تحصیلی جدید میگذرد و تا این لحظه، حدود ۱۵ هزار دانش آموز، علیرغم بحران ناتمام ویروس کرونا در کشور، به مدارس رفتند».
نابرابری در آموزش را شاید بتوان از مخربترین نتایج سیاستهای خصوصیسازی نئولیبرالیستی در سطح جهان و از جمله جامعه خودمان تلقی کرد که به قول پیکتی حتی فرآیند توسعه را مخدوش و پرورش نیروی انسانی را با چالش بیبدیلی روبرو میسازد. بیعدالتی در آموزش در شرایط ناشی از کرونا گستردهتر شده و جمعیت فراوانی را دربر میگیرد که در صورت پرورش درست میتوانستند موتور محرکه توسعه باشند و در شرایط فعلی باری بر جامعه و اقتصاد و چوبی لای چرخ توسعه خواهند بود.
بیشترین عرض اندام ویروس تاجدار در عرصه فرهنگ و باورهای دیرسابقه بشر در همه عرصهها بوده است. این تاجدار ویروس، تمامی دستاوردهای فکری، فلسفی، دینی بشر از قدیم تا جدید، از ادیان تاریخی تا بینشهای دینی جدید تا علم و بینشهای لیبرال دموکراسی و نئولیبرالیسم را به چالش کشید. کنیسهها به تعطیلی کشانده شدند. کلیساهای عظیم بسته شدند. مساجد یکی پس از دیگری درهای خود را به روی مراجعین بستند، حتی مسجدالحرام و مسجدالنبی درهای خود را به روی مؤمنین بستند. حتی ورود به عرفات و منی و مزدلفه بدون رعایت پروتکلهای مقرر و بدون اجازه جریمه 10000 ریالی عربستان را به دنبال داشت.
معابد بزرگ هندویی و بودایی و شینتویی در به روی طرفدارانشان نگشودند و از همه خشنتر استبداد چینی که موقعیت را مغتنم شمرده و نه تنها فشار بر مسلمانان را تشدید نمود که کلیساها را بست و گاه صلیبها را از کلیساها به در آورد. از اینها گذشته معابد تفکرات و اجتماعات جدید نیز، اعم از مراکز آموزشی، از پیش دبستانی تا آخرین مدارج دانشگاهی و حرفهای و بازآموزی و ورزشگاه و باشگاههای ورزشی، توانمندسازی، سالنهای مد و سینما و زیبایی و مراکز تجاری و شرکتهای عظیم اقتصادی، یکی پس از دیگری به دام تعطیلی و بسته شدن افتادند.
لزوم رعایت فاصله فیزیکی موجب شد تا مراسم مذهبی، از کوچک تا بزرگ در همه کشورها و مذاهب از رونق افتاده و تعطیل شدند. مراسم کلیسا، و کنیسه و دیوار ندبه متوقف شدند. نماز جماعتها در اغلب کشورهای اسلامی ممنوع شده و از برخی منارهها ندای «صلّوا فی بیوتکم» بلند شد. مناسک و مراسم آیینی هرکدام به فراخور حال به رکود دچار گشتند. حج عمره تعطیل شد و حج تمتع برخلاف سال قبل که پذیرای بیش از دو و نیم میلیون نفر بود با هزار نفر از سرندهای مختلف عبور کرده و با سپردن تعهد رعایت پروتکلهای شدید بهداشتی و منع لمس حجرالاسود برگزار شد. مراسم مهم محلی، منطقهای و ملی در اغلب کشورها از هند و ژاپن تا غرب آسیا و آفریقا و اروپا تا قاره آمریکا متوقف شد.
علم و مؤسسات علمی، و به ویژه مؤسساتی که با زیستشناسی و علم الحیات و بهداشت سروکار داشتند به بال بال زدن افتادند و از میان خاکسترهای خصوصیسازی در سراسر جهان، سر برکشیدند و خواستند به وظیفه عمل کنند که امان از دل غافل! خصوصیسازی ناتوانشان ساخته و در بازار بزرگ بازی با پول، با فروکش کردن فعالیتهای اقتصادی، دستشان از امکانات خالی ماند و در آزمایش و درمان و مراقبت از مردم کم آوردند و تلاش برای تهیه واکسن و دارو به ناف پول بسته شد و انتظار از بخش خصوصی که به کمک آید. دیگر مراسم علمی همچون مراسم مذهبی، اعم از آموزش، کنفرانسهای علمی، کارگاههای آموزشی و ... به تعطیلی کشانده شدند.
ایکنا ـ اساساً دینورزی در دورههای مختلف از بحرانها یا مسائل مبتلابه جوامع چه تأثیری پذیرفته است؟ جامعه ایران چه تأثیری از این پدیدهها پذیرفته و چه تأثیری خواهد پذیرفت؟ دکتر فراستخواه معتقد است که شاهد دینداریای اقتضایی و به تعبیر دیگر سکولار و پراگماتیکتر خواهیم بود. به نظر دکتر خسرو باقری باید ارتباط انسان با دیگران و موجودات دیگر که یک ارتباط افقی است و ارتباط انسان با خدا که یک ارتباط عمودی است توأم باشد …
بسیاری از مراسم عرفی و سکولار هم جز پیمودن راه مراسم مذهبی راهی نداشتند. همه مسابقات ورزشی از سطح محله و منطقه و ملی تا بینالمللی، همه تعطیل شدند و مراسم بزرگ المپیک (و به عبارتی حج ورزش!) به تعویق افتاد! همه دورهمیها و گردهماییهای کوچک و بزرگ، اعم از مراسم مد و زیبایی ... تعطیل شدند.
البته آنها که منافعشان با این مراسم، اعم از دینی یا سکولار، گره خورده و وجودشان به موجودی این مراسم، اعم از مادی یا فکری و معنوی، بسته و از آن تغذیه مینمودند، ناگهان برآشفتند! مگر میشود طرفداری را که با چنین مراسمی معنا بخشیده و علاج همه دردها را در این مراسم منحصر کردهای به ناگهان رها کنی و همه چیز تعطیل؟! پاپ در ١٨ مارس به درگاه خدا دعا میکند تا کرونا را متوقف کند. کلیساهایی در نحله پروتستان مسیحیت در آمریکا فریاد برآوردند که این مراسم شفا میدهد، نمیتوان به بهانه بیماری تعطیلش کرد.
کلیسایی در کالیفرنیا مراسمی با دوسه هزار نفر برگزار کرد که نتیجهاش ابتلای دوهزار نفر و مرگ نهصد نفر بود! در اسرائیل گروه افراطی وابسته به وزیر بهداشت دست به شورش زدند و مراسم خود را برگزار کردند که در تفکرشان مذهب تعطیلبردار نبود و ویروسی را که نه توان رفتن دارد نه پر پرواز در جامعه منتقلش کردند.
در کره جنوبی کلیسایی با برگزار کردن مراسم بیماری را به اعماق سئول رسوخ داد. در جوامع مسلمان، علیرغم وجود احادیث معتبر در وجود قرنطینه در بیماریهای مسری و شواهد متقن راجع به مثلاً حضور یک جذامی در مدینه برای بیعت با پیامبر خدا(ص) و آگاهی از اینکه پیامبر(ص) با رعایت فاصله فیزیکی، بیعت او را پذیرفت و سفارش به ترک مدینهاش کرد و با آگاهی از اینکه ابنسینا در شیوع وبا در بخارا در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری، دستور به رعایت فاصله فیزیکی داد، برخی از علما برآشفتند.
عدهای در جوامع مسلمان ویروس تاجدار را توطئه غرب و مأمور سکولاریسم برای مبارزه با اسلام قلمداد کردند. بنابراین بیتوجهی به پروتکلهای بهداشتی را توصیه کردند. عدهای آن را عذاب خدا برای بشر نافرمان تلقی کرده و گروهی آن را مرضی تلقی کردند که میتوان از طریق برگزاری مراسم مذهبی و فرآیند شفا به نابودیاش اقدام کرد! طرفه آنکه، برخی از همین مبلغین، خود در انزوا و قرنطینه مانده و مردم را تشویق به برگزاری شورانگیز مراسم میکنند. کوچارسکی میگوید: «از همه بدتر سلبریتیهای سادهلوح هستند که هم مستعد ابتلا هستند و هم بسیار تأثیرگذارند». حداقل در جامعه خودمان شاهد فوت دلخراش برخی از کسانی بودهایم که در لحظه مرگ اقرار به اشتباه خود در عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی و توصیه مردم به عدم رعایت آنها کردند!
و بشنوید از افراطیون سکولار که آزادی فردی برایشان جنبه قدسی یافته، پا را از این فراتر گذاشته و با سلاح سرد و گرم به برخی فرمانداریهای ایالتهایی که مقاماتش بیشتر از دموکرات در آمریکا بودند، یورش میبرند که چرا به خاطر ویروس تاجدار، اینان باید از آرایشگر و دورهمی و کنار دریا رفتن و ... محروم باشند و شگفتا که رئیس جمهور «نظم و قانون» آمریکا هم به حمایت از آنها بر میخیزد! بنابراین، ویروس تاجدار عالمگیر، دنیای معنای آدمیان و دستاوردهای آنها طی قرون و اعصار را به چالش کشید و چهار ستون باور و اعتقادات و فکر و فلسفهشان را به لرزه انداخت و آنها را به بازنگری واداشت.
ایکنا ـ آیا دنیای پیشاکرونا تداوم خواهد یافت؟ آیا تحولی در بینش و منش آدمی، اقتصاد، جامعه و فرهنگ رخ خواهد داد؟ اساساً نسبت دین و جامعه در جهان قبل و بعد از کرونا چیست؟
«عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو!» آنچه برشمردیم واقعیتی بود که انسان با ویروس تاجدار عالمگیر با آن مواجه شد. اینکه دنیای پس از کرونا چگونه خواهد بود؟ آیا دنیای پیشاکرونا تداوم خواهد یافت؟ آیا تحولی در بینش و منش آدمی، در اقتصاد، در جامعه و درفرهنگ صورت خواهد پذیرفت؟ مسلماً به طور قطعی نمیتوان قضاوت کرد و به پیشگویی پرداخت. چگونگی رفتار ما مهم است که آینده را شکل میدهد.
اگر اکثر مردم در همه جوامع انتخاب کنند که موجود اجتماعی باشند و در قالب واقعیتهای موجود زندگی کنند چیز زیادی تغییر نخواهد کرد، ولی اگر به قول شریعتی به آگاهی و خودآگاهی برسند و به قول کوون به روان-فرهنگی لازم برای تحول نائل آیند و در قامت عناصر اجتماعی[2] به زندگی نگاه کنند، مسلماً دنیای پساکرونا تفاوت چشمگیری با پیشاکرونا خواهد داشت. به قول «یونگ» رنج نباید آدمی را غمگین کند، به گونهای که اغلب مردم به اشتباه میافتند و در قالب موجود اجتماعی تسلیم آن میشوند. رنج باید ما را هوشیارتر کرده و به عنوان عنصر اجتماعی به ما بفهماند که نیازمند تغییر هستیم. باید به قول یونگ، از تحمل رنج دست کشید و رنج را درک کرد و از آن فرصتی برای تغییر آفرید.
«نائومی کلاین» بر این باور است که طبقه قدرتمند در بحبوحه بیماری همهگیر کرونا میخواهد از فرصت کرونا برای اجرای «شوک درمانی جهانی» بهره برده و بقایای دموکراسی را نیز نابود سازد. این بدان معناست که طبقات مسلط نقش خود به عنوان عنصر اجتماعی را درک کرده و از هر موقعیتی به نفع خود فرصت میآفرینند. البته دنیای کلاین هم دنیای ناامیدی، بیچارگی و رنج محض نیست. کلاین خود به عنوان عنصر اجتماعی به فعالیتهای گسترده دست زده و از مردم هم میخواهد با مبارزه و ایفای نقشی مؤثر زمین بازی را به نفع خود شکل دهند. «ماتیاس هورکس»، آیندهپژوه معروف آلمانی، معتقد است که دوران کرونا به اتمام نمیرسد و ما به شرایطی عادی بازنمیگردیم.
به عبارتی ما باید یاد بگیریم با کرونا، مثل دیگر بیماریهای مسری از قبیل وبا و آنفلوآنزا، کنار آمده و با آن زندگی کنیم. او میگوید که برخی مقاطع تاریخی هستند که مسیر آینده ما را تعیین میکنند که او این مقاطع را بحران عمیق مینامد و معتقد است که شرایط منتج از کرونا یکی از این بزنگاههاست. این بزنگاه تاریخی است که درک ما را، در صورتی که بخواهیم و در آن فعالانه شرکت کنیم، به صورت عمیقی متحول خواهد کرد. دنیای پیشاکرونایمان را فروخواهد ریخت و بر ویرانههای آن میتوانیم جهان دگری بیافرینیم که کاملاً متفاوت باشد.
رعایت ساده فاصله فیزیکی، شستشوی دست و زدن ماسک (مثلث فشم)، در هسته خود انسانیتی لطیف در بر دارد که بیش از آنکه برای ما مفید باشد رعایت حال دیگری است و کم کردن فاصله اجتماعی! من این پروتکلها را رعایت میکنم تا تو مریض نشوی! رعایت فاصله فیزیکی، بنا بر ضربالمثل معروف فارسی دوری و دوستی، فاصله فیزیکی میتواند فاصلههای اجتماعی را کمتر کرده و ما را به یکدیگر نزدیکتر کند. به عبارتی، محدودیتهای اعمال شده به خاطر کرونا راههای بیشمار دیگری را برایمان گشوده تا با استفاده از امکانات ارتباطی عصر حاضر به یکدیگر نزدیکتر و فاصله اجتماعیمان کمتر شود. در این مدت جلوههای جدیدی از انسانیت را در همه جوامع مشاهده کردیم.
هابرماس میگوید: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم» و به گفته شریعتی، آگاهی بر نفهمی است که فهم جدید به وجود میآورد! مسلماً اگر فهم جدید را جدی بگیریم، نفهمیهای قدیم خود را به چالش کشیم و بیرحمانه نقدش کنیم، به فرهنگ و بینشهای جدیدی دست خواهیم یافت که با وجود پایههایی در فرهنگ قدیم، بوی تازگیاش حیاتبخش باشد. به قول یک متفکر: «تفکر فلسفی، عرفانی و دینی ما از ویروس کرونا نه تنها آسیبی نمیبیند، بلکه قویتر پیش خواهد رفت. آنچه آسیب میبیند و باید ببیند، خرافات دینی است... در مواجهه با شرور دنیوی خداوند عقل داده است تا با راهکارهای علمی تلفات را به حداقل برسانیم و اگر نتوانیم از پس شر برآییم صبر پیشه کنیم. شرور وسایل ابتلا و آزمایش هستند.»
اگر ویروس تاجدار عالمگیر و شرایط ناشی از حضورش در جوامع مختلف، در همین حد باشد که ما به نقد گذشته و حذف خرافات از اندیشه بشری نائل آییم و جوامع به این نتیجه برسند که شری در طبیعت نیست. طبیعت بر روند قانونی بلانقص خود پیش میرود و اگر «بلایی» نازل میشود همچون ویروس کرونا، که نه پای رفتن دارد نه پر پرواز، این انسان است که با رفتار خود میتواند هم به توزیع گستردهاش کمک کند هم با رعایت مسائلی ساده (و در این مورد خاص مثلث فشم) به انزوایش کشد.
انسان میتواند با بهکارگیری علم و عقل خود از بسیاری از شرها رهایی یابد. همین نکته بینش دینی انسان را نیز در آینده متحول خواهد کرد، به همان سان که نگاه سکولاریستی به زندگی را هم دگرگون خواهد کرد! در مورد خاص اسلام و جوامع اسلامی میبینیم که ویروس تاجدار به خوبی نشان داد که دنیای معنایی ما دیگر تاب تحمل خرافات و اسرائیلیات و اموی و عباسی و صفوی را ندارد و بینش مذهبی ماوراء علمی را میطلبد که به نیازهای امروز پاسخ دهد و اسلام از چنین توانی برخوردار است. حرکتهایی که همین امسال و در شرایط پساکرونایی در نقد و بررسی و فعالیتهای روشنگرانه در دیگر کشورها و فضای مجازی اتفاق افتاد بسیار امیدبخش بود.
پی نوشت:
[1] - "مؤسسه خیریه آکسفام اعلام کرده است که هشت نفر از ثروتمندان جهان، ثروتی معادل نیمه فقیرتر جمعیت دنیا دارند که ۳.۶ میلیارد نفر هستند" (سایت بی بی سی فارسی 25 دی 1395). مؤسسه خیریه جهانی آکسفام در گزارشی که به تازگی منتشرکرده است میگوید: یک درصد از ثروتمندان بسیار متمول جهان ، بیش از دو برابر ۹۰ درصد جمعیت جهان ثروت اندوزی کردهاند (تهران- اقتصاد برتر- ۰۳ بهمن ۹۸).
"بررسیهای مرکز آمار ایران نشان می دهد، فاصله اولین دهک درآمدی با آخرین دهک درآمدی چیزی حدود سالی 40 میلیون تومان است. یعنی دهک اول که کم درآمد ترین گروه کشور محسوب می شود، به طور متوسط سالی 4 میلیون و 500 تومان درآمد دارد و دهک دهم که پردرآمدترین گروه است، سالی چهل و سه میلیون و 580 هزار تومان به دست میآورد. البته دهک هشتم و نهم هم فاصله زیادی تا پردرآمدترین گروه دارند. به طوری که آنها، هر کدام به ترتیب با درآمد 20 و 25 میلیون تومانی در سال نصف دهک دهم درآمد به دست می آورند. با تقسیم درآمد آنها به 12 ماه سال، تقریبا دهک هشتم و نهم، ماهی یک و نیم تا دو میلیون تومان به دست میآورند. بررسیها تأیید میکند دهک دهم درآمدی که ثروتمندترین اقشار ایران را در دل خود جایی داده است، 2 میلیون نفر جمعیت دارند. بر این اساس 2 درصد از جمعیت ایران را ثروتمندان تشکیل میدهند (کد خبر: ۴۴۱۱۷۳ تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۳).
[2] - موجود اجتماعی social being موجودی ست که براساس آگاهی عملی خود که بقول برخی علما مانند زنبور عسل و مورچه به وضع موجود تمکین میکند و به دنبال تغییر و تحولی نیست، آهسته میآید و آهسته میرود که گربه شاخش نزند! در حالی که عنصر اجتماعی social agent انسانی است که به آگاهی و خودآگاهی رسیده و میداند اگر تلاش کند تغییری را موجب میشود که به بهتر شدن شرایطش میانجامد. قومی ست که با تغییر نفسش اراده الهی را هم بر مدار تغییر می اندازد که إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ [الرعد:11].
انتهای پیام