هدف بنی‌امیه از غصب فدک چه بود؟
کد خبر: 4099395
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۸
محسن حق‌شناس تشریح کرد

هدف بنی‌امیه از غصب فدک چه بود؟

محسن حق‌شناس ضمن تشریح خطبه 77 نهج‌البلاغه بیان کرد: فدک مرکز درآمد اهل‌بیت(ع) بود و خلفا می‌دانستند اهل‌بیتی که بدون درآمد دل‌های مردم را جذب می‌کنند اگر پول و درآمد بیت‌المال را داشته باشند چه خواهند کرد، لذا حضرت می‌فرماید بنی‌امیه حقوق سیاسی، اجتماعی، مالی و مادی یا فقهی را از من دریغ کرد و مرا از سهم خودم محروم کرد.

محسن حق شناس استاد نهج البلاغه

به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، در تفسیر خطبه ۷۷ نهج‌البلاغه در حسینیه امامزاده‌ اسماعیل(ع) شهر قزوین گفت: این خطبه بسیار کوتاه است ولی به جهت وجود دو کلمه با بار بلاغتی فراوان، حائز اهمیت است و بخش بسیاری از ادبای قبل از سیدرضی به این خطبه اشاره کرده‌اند همچون ازهری در تهذیب‌اللغة و ابوالفرج اصفهانی که ابن ابی‌الحدید هم داستان را از کتاب الاغانیِ ابوالفرج اصفهانی در شرح خود نقل می‌کند.

وی ادامه داد: سعید بن العاص نماینده‌ای به نام حارث بن جیش داشت که حارث تعریف می‌کند؛ سعید زمانیکه امیر کوفه بود به من مأموریت داد که با هدایایی به‌ سمت مدینه بروم که بین آنها هدیه و نامه‌ای هم برای علی(ع) بود، در نامه چه نوشته شده بود؟ علی جان من این هدیه‌ای که به شما دادم از سایر هدایا بیشتر است مگر از هدیه امیرالمؤمنین عثمان!

این استاد نهج‌البلاغه ضمن معرفی سعید بن عاص توضیح داد: او جزو کسانی است که در کودکی پیامبر را درک کرده است، رابطه بسیار نزدیک با خلیفه سوم دارد و همین موضوع باعث شده که عثمان در اوایل حکومت خود سعید را والی کوفه کند البته که به‌ جهت عملکرد نامطلوب و اعتراض مردم، عثمان او را از آن مقام عزل و به‌عنوان مشاور خود انتخاب کرد.

وی ادامه داد: زمانی‌که علی(ع) خلیفه بود، سعید بن العاص گوشهٔ عزلت برگزید و با ایشان همکاری نکرد، حتی تاریخ می‌گوید بین او و حضرت امیر، عناد هم وجود داشت و در جنگ‌ها تنها نظاره‌گر بود، اما بعد از شهادت حضرت‌ امیر بلافاصله جذب معاویه و فرماندار مدینه شد.

حق‌شناس با ورود به خطبه ۷۷ عنوان کرد: حضرت در این خطبه می‌فرماید، إِنَّ بَنِی أُمَیةَ لَیفَوِّقُونَنِی تُرَاثَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) تَفْوِیقاً، بنی‌امیه ارثیه پیامبر اسلام (ص) را به من تفویقی می‌دهند؛ واژه‌های ادبیات عرب به‌ویژه زمان حضرت‌امیر خیلی با وسایل و امکانات آن روز ارتباط دارد از جمله کلمه تفویق؛ شتر را روزی ۶ بار می‌دوشند؛ بار اول می‌دوشند و شتر برای بار دوم اجازه نمی‌دهد، اما بچه‌اش را می‌آورند و او به‌ احترام فرزند خود، رام می‌شود، همین که بچه یکی ۲ بار پستان را به‌دهان می‌گیرد بچه را کنار داده و دوباره از شتر شیر می‌دوشند، این را عرب «تفویق» می‌نامند.

وی ادامه داد: اینجا هدف اصلی شیر خوردن بچه شتر نیست بلکه دوشیدن شتر است. اینجا یک‌بار فشردن پستان مد نظر است، یعنی قطره چکانی، ذره ذره که حضرت می‌فرماید بنی‌امیه ارثیه پیامبر اسلام را به شکل تفویق و ذره ذره به من می‌دهد.

این استاد نهج‌البلاغه در مورد کلمه «تراث» توضیح داد: در مورد تراث دو شرح متفاوت وجود دارد. یکی از آنها این است که در خطبه سوم نهج‌البلاغه به حکومت عثمان و وضعیت دست و دلبازی از پول حکومت برای مردم اشاره شده و حضرت می‌فرماید عثمان بیت‌المال را مال‌البیت خود کرد و به فامیل خود خوراند و در خطبه ۹۳ داریم که حضرت به عملکرد مالی بنی‌امیه و عثمان گله می‌کند.

اولین نکته در تحریم اقتصادی اهل‌بیت(ع)

وی تصریح کرد: خلفا در رابطه با حضرت، سنت مالی بسیار بسیار انقباضی داشتند؛ یعنی تحریم اقتصادی که در حال حاضر ما با آن روبه‌رو هستیم صرفاً متعلق به این روزگار نیست و در ۲۵۰ سال حکومت اهل‌بیت (ع) هم آنان در همه زمان‌ها تحت تحریم اقتصادی بودند غیر از دوران ۴ سالهٔ حکومت حضرت امیر (ع) و اولین نکته در تحریم اقتصادی اهل‌بیت فدک و غصب آن است.

حق‌شناس خاطرنشان کرد: فدک مرکز درآمد اهل‌بیت(ع) بود و خلفا می‌دانستند اهل‌بیتی که بدون درآمد دل‌های مردم را جذب می‌کنند اگر پول و درآمد بیت‌المال را داشته باشند چه خواهند کرد، لذا حضرت می‌فرماید بنی‌امیه حقوق سیاسی، اجتماعی، مالی و مادی یا فقهی را از من دریغ کرد و مرا از سهم خودم محروم کرد و حقوقم را قطره چکانی داد.

وی با اشاره به تفسیر دوم از واژه تراث اظهار کرد: تفسیر دیگر می‌گوید ۲ بار در نهج‌البلاغه کلمه تراث آمده که خودش را معرفی می‌کند، بد است که بگوییم حضرت بر سر پول گله می‌کند، در مورد اینکه حضرت می‌فرماید من استخوان در گلو و خار در چشم بودم که دیدم میراث مرا به یغما می‌برند مفسران از جمله استاد میرصادقی می‌گوید که میراث همان مسئولیتی است که خداوند به عهده اهل بیت گذاشت، میراث یعنی مردم از برکات ادامه نبوت بهره‌مند شوند، این گروه می‌گویند اگر بحث فدک بود چرا وقتی حضرت حکومت را در دست گرفت برای پس گرفتن فدک اقدام نکرد؟

ائمه به دنبال حقوق مردم‌ بودند

این استاد نهج‌البلاغه گفت: در کتاب عیون‌الاخبار الرضا از امام رضا(ع) سؤال می‌کنند که چرا امیرالمؤمنین فدک را پس نگرفت، امام پاسخ می‌دهد: ولیِّ ما اهل‌بیت خداست، حقوقمان را از خدا مطالبه می‌کنیم، ما سرپرست مؤمنین هستیم و حقوق آنها را از کسانی که به آنها ظلم کردند پس می‌گیریم ولی به دنبال کار شخصی نیستیم. به همین سبب برخی مفسرین معتقدند در تفسیر کلمه تراث موضوعات اقتصادی فرعی است و اصل آن ولایت و امامت است و حدی که مردم باید در مسیر ولایت از برکات نبوت بهره‌مند می‌شدند که دیگر نشدند.

این استاد نهج‌البلاغه از حاضران سؤال کرد که چرا حضرت فرمودند بنی‌امیه؟ الان که زمان عثمان است و هنوز بنی‌امیه سر کار نیستند؟ و اینگونه پاسخ داد: اینکه عثمان خود را از امویان می‌داند درست است و دیگر اینکه خیلی از مفسرین معتقدند این پیشگویی حضرت است، چرا که بنی‌امیه از سال ۴۱ تا سال ۱۳۲ ه.ق روی کار بودند و چهارده خلیفه داشتند که اولین آنها معاویه و آخرین آنها مروان دوم بود و عملکرد سعید بن العاص هم بیانگر آن است چرا که بلافاصله بعد از حضرت‌علی (ع)، توسط معاویه، والی مدینه شد و وامدار بنی‌امیه بود.

حق‌شناس خاطرنشان کرد: حضرت آخر کار را می‌زند، یعنی اصل هدف را نشانه گرفته است، حضرت در این خطبه قسم جلاله خوردند که اگر عمری باقی باشد، اگر زنده باشم من این بنی‌امیه را نَفْض می‌کنم. نَفْضَ یعنی چه؟ وقتی می‌خواهند میوه درخت توت را بچینند آن را می‌تکانند، حضرت می‌فرماید به خدا قسم اگر من حاکم بشوم این‌ها را نَفْض می‌کنم، بنیان بنی‌امیه را زیر و رو کرده آنها را محو و بیچاره می‌کنم، دست آنها را برای همیشه از حکومت قطع می‌کنم.

قصد حضرت علی(ع) از خلافت

وی سؤال کرد اما حضرت چگونه این کار را انجام می‌دهد؟ نَفْضَ اللَّحَّامِ الْوِذَامَ التَّرِبَةَ. اینجا هم دو تفسیر متفاوت وجود دارد؛ یکی می‌گوید زمانی که قصاب‌ها کار خود را انجام می‌دهند و جگر گوسفند بر زمین افتاده و خاکی می‌شود، خاک‌های چسبیده به جگر را می‌تکانند؛ حضرت می‌فرماید من بنی‌امیه را اینگونه تکان می‌دهم.

حق‌شناس ادامه خطبه را این‌طور شرح داد: برخی دیگر می‌گویند، منظور پاره‌های امعاء و احشای حیوان است که بر زمین افتاده و قصاب آنها را به گوشه‌ای پرتاب می‌کند، که حضرت می‌فرماید من از خلافتم برای حذف بنی‌امیه استفاده می‌کنم. سیاست حکومت حضرت این بود که بنی‌امیه در مسند کار نباشند، اول معاویه را کنار گذاشت و بعد ابوموسی اشعری و همینطور دیگران را، اما جالب است بدانید که برخی دوستان باعث شدند که حضرت نتواند سیاست خود را پیاده کند. شافعِ ابوموسی‌اشعری مالک اشتر بود؛ مالک‌اشتر از حضرت می‌خواهد که با او کاری نداشته باشد، معاویه هم که ادعای حکومت استقلال کرد، خود را موضوع مستقلی دید، خودمختاری اعلام کرد و به واسطه آن بقیه اتفاقات رقم خورد.

انتهای پیام
captcha