حجتالاسلام والمسلمین محمدکاظم اسماعیلی، پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده است به نقد کلیپی از یک کارشناس مذهبی پرداخت که متن آن به شرح زیر است؛
در ایام نزدیک به غدیر خم، در سایتهای مختلف فارسیزبان در حال جستوجو بودم که کلیپی با عنوان «کدام فرقه اسلام، ولایت را قبول ندارد» در سایت شناختهشدهای توجهم را جلب کرد. شگفتیام زمانی بیشتر شد که یک روحانی به عنوان کارشناس سخنانی را بیان کرده بود که حاوی انواع مغالطات بود. از این رو در این یادداشت به بررسی و نقد سخنانشان پرداختهام.
نمونهای از اظهارت این کارشناس این است که «مگر میشود مسلمانی قرآن بخواند و به آن اعتقاد داشته باشد، اما ولایت را قبول نداشته باشد» و با این استبعاد، در صدد اثبات مدعای خویش برآمده بود که اختلاف مسلمانان در مسئله ولایت امامان(ع) مسئله چندان بزرگی نیست.
در پاسخ به ایشان باید گفت آری ممکن است مسلمانی اعتقاد به قرآن داشته، اما ولایت را قبول نداشته باشد، همانگونه که در مقام نقض، آیاتی را میبینیم که برخی از اهل تسنن با وجود اعتقاد ظاهری و قرائت آن، اما در مقام عمل آن را وانهادهاند. نمونه آن در آیه مرتبط با حج تمتع است که با وجود دلیل قرآنی «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ اِلَی الْحَجِّ...»(بقره/ 196) و تصریح احادیث اهل سنت(بخاری، صحیح بخاری، 2/144؛ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، 1/437) و روش خلیفه اول، اهل تسنن تنها به پیروی از خلیفه دوم، این نوع از حج را انکار نمودهاند که خلیفه دوم با اعتراف به حلال بودن آن در زمان رسول خدا، عمل به آن را حرام اعلام میکند.
همچنین با وجود دستور قرآن بر مسح روی پاها در وضو «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن»(مائده/6) آن را میشویند. از این رو ممکن است با وجود اعتقاد به آیات قرآن و قرائت آن، در مقام عمل کوتاهی کنند، به گونهای که در برخی از آیات قرآن، گلایه رسول خدا نقل شده است: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.»(فرقان/30) که یکی از زمینههای آن سستی در عمل به قرآن است.
کارشناس این کلیپ با توصیه بر کنار گذاردن اختلافات کوچک، مسلمانان را ترغیب بر دستیابی به اهداف بزرگتر میکند که گویا در نظر او اختلافهای کوچک میان شیعه و اهل تسنن مسائلی است که سرآمد آن امر امامت است. بسیار جای شگفتی است که وی بر خلاف ادعای بسیاری از دانشمندان اسلامی گویا اختلاف در موضوع امامت را به عنوان اختلاف کوچک جلوه میدهد و برای اثبات یک موضوع، پردهای بر واقعیت میکشد، در حالی که عبدالکریم شهرستانی، بزرگ ترین اختلاف در امت اسلامی را اختلاف در امامت میپندارد(الملل و النحل، 1/24) و به گواه تاریخ، ریشه عمده اختلافات دینی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان تا به امروز، از اختلاف در امامت نشئت گرفته است.
آیا این مسئله اختلاف کوچک بوده است که حضرت زهرا(س) برای دفاع از آن، جان و مال خود و فرزند خویش را فدا میکند؟ آیا اختلاف در امامت امری جزئی است که سـیره سـلف صالـح از اصحـاب ائمـه اطهـار و علمـای دیـن بـرای تقریـب مذاهـب بـر نقطه اختلاف تمرکز میکردند و گفتوگوهایی در حوزه امامت بـه راه میانداختند؟
خانـدان نوبختـی در رویارویـی بـا معتزلیـان بیشـتر بـر مباحـث امامـت متمرکـز بودنـد. در بغـداد بزرگانی از شـیعه همچون شـیخ مفید و سـید مرتضی، در مقابل افرادی همچون رمانـی و قاضـی عبدالجبـار، همیـن مسـیر را پیـش گرفتند. شـیخ مفیـد در جلسـات علمـی بـا ابوعبـدالله جعـل، علـی بـن عیسـی رمانی و دیگـران حاضـر میشـد و گفتوگوهایـی بـا رجـال معتزلـه و اهـل حدیـث در بـاب امامت داشتند(المناظرات، 3/207-305؛ 4/125-136). سـیدمرتضـی نیـز الشـافي فـي الامامـة را در همیـن راسـتا نگاشـت و مباحـث کتـاب المغنـي اثـر قاضی عبدالجبار نقد کرد.
به گزارش مجلسـی اول، ایـن گفتوگوهـا تـا زمـان شـیخ طوسـی اسـتمرار داشـته اسـت و ایشـان مجالـس بزرگـی تشـکیل میدادنـد و گفتوگوهایـی پیرامـون امامـت و سـایر اصـول و فـروع برگـزار میکردنـد.(روضه المتقین، 14/405) تاثیر این راهبرد را میتوان در تقریـب معتزلـه بغـداد بـا امامیـه یافـت کـه در بسـیاری از باورهـا، اختلافـات بی اسـاس را کنـار نهادنـد و تقریـب واقعـی ایجـاد نمودنـد؛ چنان کـه برخـی بـزرگان معتزله همچون ابن قبـه رازی، ابن مُمَلَّـک، ابن راونـدی، ابوعیسـی وراق و ابوحسـین سوسـنگردی و… بـه اندیشـه امامـت شـیعی گرویدنـد و در دفـاع از آن کوشـیدند. در نتیجه جمعی از معتزلیان بغـداد و جمـع زیـادی از معتزلـه بصـره در افضلیـت امیرالمؤمنیـن بـا شـیعه همنـوا شدند(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، 1/7-9) این راهبرد در مدرسه حله نیز ادامه یافت و شخصیتی همچون علامه حلی که علمدار مباحث امامت بود همواره با علمای اهل سنت مراوده و مکاتبات علمی داشت او به دور از هرگونه تنش و درگیری، راهبرد گفتوگو در ریشه اختلاف یعنی امامت را در دستور کار قرار داد و از این طریق در کاستن نزاعها گام برداشت.
در دوران معاصر نیز مرحوم شرفالدین با نگارش کتاب المراجعات از بیان حقایق کوتاه نیامده و زمینه هدایت را فراهم کرد. همچنین مرحوم علامه امینی یکی از شخصیتهایی است که با نوشتن کتاب شریف «الغدیر» نه تنها به وحدت اسلامی آسیبی نرساند، بلکه پایههای اعتقادی اسلام را با مبانی علمی مستحکم کرد. به همین سبب از کشورهای اسلامی مختلف، مخصوصاً مصر تقدیرنامههای فراوانی دریافت کرد.
شیخ محمّد عاشور، معاون رئیس دانشگاه الازهر مصر و رئیس کمیته گفتوگوی بین مذاهب اسلامی در بیان نظریهای کاملاً منطقی و متین میگوید: مقصود از اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی، یکی کردن همه مذاهب و رویگردانی از مذهبی و روی آوردن به مذهبی دیگر نیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه تقریب است. تقریب باید بر پایه بحث و پذیرش علمی باشد تا بتوان با این اسلحه علمی به نبرد با خرافات رفت و باید دانشمندان هر مذهبی در گفت و گوی علمی خود، دانش خود را مبادله کنند، تا در یک محیط آرام بدانند، بشناسند، بگویند و نتیجه بگیرند(اسکندری، بازخوانی اندیشه تقریب، 32).
ارتباطات مرحوم حضرت آیتالله العظمی بروجردی با دانشمندان «الازهر» مصر که باعث صدور فتوا از ناحیه شیخ شلتوت رئیس الازهر مصر و سایر علمای اهل سنت مبنی بر حرمت اهانت و جواز تعبد به مذهب شیعۀ جعفری شد. از این رو باید بر اساس شیوه و سیره عالمان گذشته در راه تحقق وحدت و تقریب قدم برداشت.
امروزه نیز داعیهداران وحدت باید همین راهبرد را دنبال کنند و با ایجاد گفتوگوها و برگزاری کنفرانسها در مسئله امامت و سایر مباحث اختلافی در بین مذاهب اسلامی، افق وحدت حقیقی را بیابند و با هماندیشی در ریشه اختلاف عوامل تفرقه را شناسایی کنند و بدبینی و سوء تفاهم را از امت اسلام بزدایند. از این رو به جای پاککردن صورت مسئله، باید خود مسئله را حل کنند.
نکتهای که از آن غفلت شده تأکید قرآن بر محور وحدت است که میفرماید: «به ریسمان الاهی چنگ بزنید و متفرق نشوید»(آل عمران/ 103) که معیار وحدت در تمسک به «حبل الله» دانسته شده است. از این آیه استفاده میشود که ایجاد وحدت نیازمند یک محور واحد است، زیرا مسلمانان را فرمان میدهد که به «حبل الله» یعنی ریسمان الهی تمسک جویند.
بنابراین، ریسمان مورد نظر دو سویه است: یک سوی آن امت و خلق و سوی دیگرش خداوند و خالق، پس باید این محور وحدت، به عالم غیب و ملکوت متصل باشد تا بتواند حلقۀ ارتباط عالم شهود با عالم غیب گردد. مرحوم علامه طباطبایی میگوید: «اعتصام به حبل الله؛ یعنی آن رابط و واسطهای که عبد و رب را به هم وصل میکند، و آسمان را به زمین مرتبط میسازد»( المیزان، 3/407). حال پرسش این است که چه کسی و یا چه چیزی، شأنیت «حبل الله» بودن را دارد؟
مفسران در این باره احتمالات مختلفی را ذکر کردهاند که یکی از احتمالها که مورد پذیرش فریقین است اهل بیت(ع) است. حتی «ابن حجر هیتمی» از علمای متعصب اهل سنت، این آیه را در ردیف آیاتی آورده که در شأن اهل بیت معرفی شده است(الصواعق المحرقه، 90). همچنین «ثعلبی» از امام صادق نقل کرده که مراد از حبل الله اهل بیت است(الکشف و البیان ، 3/159و 163).
بخش دیگری از نماهنگ که جای نقد جدی دارد فرازی است که کارشناس کلیپ سخن از 25 سال سکوت امیرمومنان به میان میآورد که تعبیری نادرست است و تعبیر دقیق آن این است که امیرمؤمنان قیام مسلحانه نکرد، ولی در ابتدای امر حضرت با افشاگریها و بیعت نکردن با حاکم عصر خود تا زمان حیات حضرت زهرا(صحیح بخاری، 5/139) و یاری طلبی از مهاجران و انصار و یادآوری واقعه غدیر از سوی امیرمؤمنان و حضرت زهرا در وقایع گوناگون و همچنین نپذیرفتن شرط عمل به سنت شیخین در شورای شش نفره مخالفت خود را با دستگاه حاکم، فریاد زد که اگر میخواستند وحدت از دیدگاه افراطیان را اجرا کند، از همان ابتدا با دستگاه خلافت همکاری و مصالحه میکرد و هجوم به بیت و صدمات را تحمل نمیکرد و در ادامه دوران خلفا با آنان در همه امور مشارکت میکردند، اما این همکاری در تاریخ ثبت نشده است.
از این رو کارشناس کلیپ با ادعاهای نادرست در مقام ایجاد وحدت و تقریب در بین امت اسلامی است، اما با وارونه نشان دادن واقعیت و پاک کردن صورت مسئله به درستی عمل نکرده و دچار تقلیلگرایی شده و راهکاری که برای ایجاد وحدت پیشنهاد کرده است کارایی لازم را ندارد.
انتهای پیام