کتب اصولی ما نسبت به قرآن کم‌توجه است / سابقه نظریه تک‌منبعی قرآن + صوت
کد خبر: 3945405
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۵
استاد سطح خارج حوزه:

کتب اصولی ما نسبت به قرآن کم‌توجه است / سابقه نظریه تک‌منبعی قرآن + صوت

استاد خارج سطح حوزه با تأکید بر لزوم اصلاح اصول در سه عرصه گفت: قرآن نخستین و اساسی‌ترین منبع فهم دین است و قبل از هر منبعی باید به این کتاب الهی رجوع کنیم و این در حالی است که کتب اصولی به سادگی از کنار قرآن عبور کرده‌اند.

نصیریبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد خارج سطح حوزه، 14 دی‌ماه در ادامه مباحث اصول خود به بررسی نظریه قرآنیون پرداخت با تأکید بر بازشناسی علم اصول برای کمک به همه رشته‌ها مانند تفسیر و نه فقط فقه، گفت: در اصول باید سه تحول ایجاد شود؛ تحول روشی؛ باید روش این علم طوری باشد که صرفاً با فقه پیش نرود، زیرا دانشی عالی است و اگر قرار بود چیدمان زمانی شود، اول باید اصول گفته شود و بعد فقه، اما الان همزمان مطرح می‌شود.

وی افزود: دوم اینکه اصول را از چارچوب قیاس خارج کرده و در چارچوب تنگ و محدود قرار ندهیم؛ ریل‌گذاری اصول از دوره شیخ انصاری و بعد آخوند خراسانی، روشی را طی کرده، اما چرا ما اینقدر باید بر روش گذشتگان پافشاری کنیم و حاضر نشویم تحولی در این زمینه ایجاد کنیم؟ اصول تورم زیادی پیدا کرده و این موضوع غیرقابل انکار است و باز هیچ نوآوری هم نداریم.

نصیری تصریح کرد: بنده مدعی کار ویژه نیستم، اما سیستم را تغییر دادم و گفتم باید از اجتهاد و تقلید شروع کنیم؛ یعنی اینکه اصل و فرایند فهم چیست؟ لذا باید تلاش کنیم اصول بیشتر برگرفته از کارکرد قرآنی و روایی باشد تا روش‌ها و چارچوب‌هایی که به ما دیکته شده است. تحول سوم در اصول این است که این علم را باید در استنباط همه معارف دین به کار بگیریم و نه فقط در فقه. 

بنیانگذار مؤسسه معارف وحی و خرد در ادامه به تحریف‌ناپذیری قرآن اشاره کرد و گفت: قرآن افزون بر اصالت اصل متن، نوع تلفظ و فونتیک حاکم بر قرآن هم وحیانی است و مستند به شخص نیست. در مورد ساختار نگرش کتابتی هم بیان کردیم که مبنای قرآن، بر خواندن است و نه کتابت، لذا رسم‌الخط، وحیانی نیست و رسم‌الخط‌ها تغییر می‌کند و هر کاری کنیم، نمی‌توان اشکالات کتابت را برطرف کنیم، زیرا اساسا ایجاد همسانی میان کتابت و قرائت در هیچ زبانی ممکن نیست.

استاد سطح خارج حوزه علمیه با تأکید بر اینکه رسم‌الخط هیچ نقشی در قرآنیت قرآن ندارد، اضافه کرد: برخی قائل به تک‌منبعی قرآن هستند؛ یعنی معتقدند به روایات نیازی نداریم؛ قرآنیون همین اعتقاد را دارند؛ برخی می‌گویند ما جز روایات، فهمی از قرآن نداریم یا سنت را در طول قرآن بدانیم که نظر علامه است و بنده هم معتقدم که سنت را در عرض قرآن بدانیم؛ یعنی خداوند دین را در دو پیکره جدا کرده است. براین اساس، ما از ریل‌گذاری رایج کتب اصولی خارج شده‌ایم و دلیلی هم ندارد که همان روش را ادامه بدهیم.

کم‌توجهی به قرآن در کتب اصول

نصیری با بیان اینکه در کتب اصولی، مسئله بسیار مهمی مانند قرآن مورد کم‌توجهی و کم اهمیتی است و به سادگی از کنار آن گذشته‌اند، در حالی که قرآن مهمترین منبع استنباط است، اظهار کرد: قرآن نخستین و اساسی‌ترین منبع فهم دین است و قبل از هر منبعی باید به این کتاب الهی رجوع کنیم و بعد سراغ روایات و عقل برویم. آیا اینکه گفته شود قرآن نخستین منبع است به معنای انحصار است؟ این نگاه از سوی قرآنیون با انگیزه‌های مختلف پدید آمد؛ نخستین زمزمه چنین نگاهی از سوی خلیفه دوم و در بستر بیماری آخر پیامبر مطرح شد و به تدریج این موضوع را رواج داد.

استاد حوزه علمیه ادامه داد: شواهدی در میان است که ابوبکر هم معتقد به این رویکرد بوده است؛ مثلاً ذهبی نقل کرده که ابوبکر بعد از وفات پیامبر، مردم را گرد آورد و گفت: شما احادیثی از پیامبر نقل می‌کنید که در آن اختلاف دارید و این اختلاف بیشتر خواهد شد، پس نقل نکنید و به کتاب اکتفا کنید. گرچه بروز و ظهور آن در دوره عمر آشکار شد.

سابقه تاریخی نظریه تک‌منبعی قرآن

وی اضافه کرد: این تفکر قبلاً از سوی خود پیامبر پیش‌بینی شده بود و ایشان فرموده بودند، مبادا در میان شما کسی بر اریکه قدرت بنشیند و بگوید قرآن برای شما کافی است؛ یا در روایت دیگر فرمودند که به زودی مردی بر قدرت تکیه خواهد زد که خواهد گفت، هرچه هست بین ما و شما کتاب الهی است. در منابع خود اهل تسنن این موضوع بازتاب دارد؛ ابن حنبل از ابن عباس ماجرای قلم و دوات را ذکر کرده و ابن عباس تأکید دارد که بزرگترین مصیبت این بود که مانع نوشتن حدیث از سوی پیامبر شدند.

نصیری با بیان اینکه در شرح مسلم بیان شده است که پیامبر معصوم است، اما از امراض معصوم نیست، لذا ممکن است در بیماری حکمی بدهد که نمی‌توان به آن اعتنا کرد، اظهار کرد: در اینجا از بیماری بدن نتیجه نادرستی گرفته است، در حالی که از زبان پیامبر جز حق بیرون نمی‌آید و مصداق «ما ینطق عن الهوی» است؛ از حرف‌های نادرست دیگری که زده‌اند این است که پیامبر در لحظات آخر قصد داشته مهمات احکام را بنویسد!؛ آیا واقعاً لحظات آخر موقعی برای نوشتن احکام است؟

وی افزود: سنن ابن ماجه نقل کرده است که پیامبر فرمود چه نزدیک است شخصی بر اریکه قدرت تکیه کند و جلوی او حدیثی از پیامبر نقل کنند، اما او بگوید میان ما و شما قرآن حَکَم است؛ پیامبر فرمودند که چرا میان حکم خدا و پیامبر فاصله می‌اندازید. تمسک این افراد به قرآن در حالی است که قرآن بارها بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر دستور داده است و اطاعت از پیامبر همان اطاعت از خداست.

کد
انتهای پیام
captcha