به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین محمد فاکرمیبدی؛ عضو هیئت جامعه المصطفی(ص)، 6 مهرماه در هماندیشی علمی قرآن و علم در ذیل کنگره بینالمللی اندیشمندان قرآنپژوه با موضوع «رابطه قرآن و فقه» که از سوی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، گفت: بخش عظیمی از آیات قرآن در حوزه فقه به معنای عام است ولی آنچه در روایات بیان شده است این است که یک سوم قرآن، احکام است. البته این تقسیم، تقسیم ریاضی نیست که سه بخش متساوی داشته باشیم مانند تقسیم انسان به زن و مرد که به معنای برابری آماری این دو نیست.
فاکرمیبدی بیان کرد: از پیوند دو مقوله قرآن و فقه دو دانش تولید میشود که بهم مرتبطند. یکی فقه از قرآن(الفقه فی القرآن) و دیگری فقه برای قرآن(الفقه للقرآن) است. در اولی قرآن کریم منبع و مصدر احکام فقهی است و قصد داریم بدانیم قرآن در چه زمینههایی فتوا دارد و در دانش دوم، قرآن، موضوع است و یکسری احکامی بر آن مرتبط است و 400 مسئله فقهی در این باره تولید شده است و خوب است در کنار فقههای مضاف مانند فقه صلاة و بورس و بانک و ... به فقه قرآن هم بپردازیم.
فاکرمیبدی با تاکید بر اینکه برخی ابواب فقهی بیش از 30 تا 40 مسئله ندارد ولی قرآن کریم حداقل 400 مسئله دارد، بیان کرد: در دانش اول، متکفل کار، مفسران هستند ولی در دانش دوم، کار، کار فقهاست. فقهی که الان در حوزه داریم فقه عام است ولی در دانشگاه وقتی از فقه و حقوق سخن گفته شود، عام نیست. در فقه، کتابی نداریم که یکجا همه احکام قرآن را بحث کرده باشد و این از کوتاهیهای صورت گرفته است و میطلبد که احکام قرآن به معنای دانش دوم در دروس خارج بحث شود.
استاد جامعه المصطفی با بیان اینکه متاسفانه آن طور که باید و شاید به دانش اول هم اهتمام نشده است، گفت: باید در حوزه به صورت جدی به بحث احکام فقهی قرآن بپردازیم؛ یکی از بزرگان فرموده است یک فقیه میتواند یک دوره فقه را بنویسد بدون اینکه به قرآن کریم مراجعه کند. سؤال من این است که آیا اگر آیات فقهی را که در قرآن داریم از استنباطات فقهی برداریم در آنها خللی ایجاد خواهد شد؟ للناس علی الله حج البیت؛ اذا قلتم الی الصلوة را برداریم چه تاثیری در فقه کنونی دارد؟ آیا این آیات از روی تفنن نازل شده است و کارآیی ندارد؟ یا اینکه کارآیی داشته است و بعد از کارآیی افتاده است.
وی با بیان اینکه ما نیازمند بازنگری هستیم و مسیر را تا حدودی خطا رفتهایم، گفت: واقعا این معضل باید حل شود؛ الان قرآن در فقه غایب و در حدیث غالب است و این آسیبشناسی نیاز دارد که ببینیم چرا اینطور شده است. این موضوع در حدود و حقوق و ... هست و حتی در مسائل عبادی هم وجود دارد و با توجه به این آسیب برخی افراد درصدد چارهکردن برای این چالش شدهاند و راهکارهایی ارائه دادهاند.
استاد جامعه المصطفی اظهار کرد: جالب اینکه گاهی عدهای برای رفع این چالش نحله قرآنیون را ایجاد میکنند که در برابر اخباریون است؛ حتی علامه طباطبایی که تفسیر قرآن به قرآن دارد فرموده است اگر حدیث را رها کنید، قرآن هم رها خواهد شد؛ عبور از بیاهتمامی به قرآن و رویکرد به قرآنبسندگی نه تنها حل چالش نیست، بلکه تبدیل یک چالش به چالشی دیگر است که متاسفانه بسیاری گرفتار آن شدهاند.
وی با بیان اینکه اصولیون مجتهد ما به حق دیدگاه میانه و اعتدالی دارند یعنی روایتبسندگی و قرآنبسندگی را در میکنند، اضافه کرد: چرا ظرفیتی که قرآن برای بیان مسائل فقه به معنای خاص و عام دارد مورد استفاده قرار نگرفته است و برخی هم گرفتار افراط و تفریط شدهاند. جمعی از روشنفکران ما به فکر مرجعیت قرآن کریم چه به صورت تولید، امضاء، ترکیبی و ارائه الگو و اصول و مبانی و ... افتادهاند و از مباحث مطرح در دانشگاه و حوزه است و امید داریم که این مسئله به عنوان بازگشت به قرآن جوابگو باشد، گرچه قطعا برخی نسبت به آن اشکالاتی دارند.
فاکرمیبدی با اشاره به منبعیت قرآن افزود: وقتی ما از منبعیت قرآن کریم در فقه سخن میگوییم منظور منبعیت انحصاری نیست، بلکه تکیه بر منبعیت قرآن در کنار روایات و سایر منابع است ولی الان منبعیت فرعی برای قرآن قائل هستیم و این نادرست است.
استاد جامعهالمصطفی بیان کرد: الان رسالههایی داریم که فقط به استناد قرآن کریم فتوا داده شده است؛ بنده این رساله را دارم و شامل بر سه هزار و 200 حکم فقهی فرعی و کاملا مستند به قرآن کریم است و در کنار این هم رسالهای دارم که کاملا مبتنی بر روایات است و باید این دو را کنار هم بگذاریم و فقه ثقلینی ایجاد کنیم. نمیگویم باید همه مسائل ریز و درشت به استناد قرآن کریم باشد، زیرا برخی موارد قرائن بعیده است.
وی با بیان اینکه برخی دوگانه اسلامالحدیث و اسلامالقرآن را مطرح میکنند، افزود: این دوگانه هم همانند قبلی ناکافی است؛ برخی هم دوگانه فقه الله و فقه البشر را طرح کرده و میگویند ما باید سراغ قالالله برویم نه قالالمراجع. برخی هم معتقدند فقه باید قرآنمحور شود یعنی همه آیات قرآن اعم از اعتقادی، اخلاقی و قصص قرآن و ... قابل برداشت فقهی است و برخی هم برای حل این مسئله گفتهاند که سهم بیشتری به قرآن بدهیم یعنی حداقل در جایی که دلیل روایی برای حکم نداریم، سراغ قرآن برویم و به آن تمسک کنیم و دیدگاه دیگر هم اصالتالقرآنی است یعنی الان تمام استنادات یا قبل القرآن و یا بعدالقرآن است، ولی ما ابتدا در هر مسئله سراغ قرآن برویم و تا هر جا قرآن کمککننده است، مدد بگیریم و بعد سراغ منابع دیگر برویم.
فاکرمیبدی با بیان اینکه برخی معتقدند که ما چندین برابر تعداد مشهور آیاتالاحکام میتوانیم آیه فقهی داشته باشیم، گفت: آیتالله سبحانی معتقد است که فقه قرآن باید به عنوان درس سومی در کنار فقه و اصول و به عناون یک درس رسمی و اساسی ایجاد و کرسی درس خارج فقه قرآنی داشته باشیم و با احتیاط نه در عمومات وارد شویم؛ ایشان معتقد است قرآنی که بر کتب آسمانی مهیمن است، قطعا بر بسیاری از آراء و احادیث هم مهیمن است و این نادیده گرفته شده است.
وی افزود: طنطاوی معتقد است کمترین آیات فقهی در قرآن، 130 عدد است و بیشترین آن را ابن عربی ذکر کرده است که عدد 900 است و برخی هم تا دوهزار و دوهزار و 500 بیان کردهاند که به نظر بنده این کار که یکسری آمار بدهیم غلط است و ما باید سراغ قرآن برویم و هر تعداد آیه که حکم فقهی دارد استخراج کنیم و به تعبیری از ظرفیت فقهی قرآن کریم که زیاد است، بهره ببریم.
استاد جامعه المصطفی تصریح کرد: بسیاری از گزارههای قرآن، اخباری است و اگر اخباری محض باشد از دایره استنباط فقهی خارج خواهد شد. امروز باید در قواعد فقهی و مصداقیابیها تجدید نظر کنیم.
انتهای پیام