حجتالاسلام والمسلمین سعید سعدی؛ رئیس امور فرهنگی قوه قضائیه، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به بیان نکاتی درباره لوازم و نتایج انتخاب نماینده اصلح برای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و همچنین اهمیت فعالیت فرهنگی در مقابل برخی ناهنجاریهای اجتماعی پرداخت. متن این مصاحبه را در ادامه میخوانیم و میبینیم:
ایکنا ـ شما از اعضای قدیمی جهاد دانشگاهی به عنوان یک نهاد انقلابی هستید. ابتدا اگر خاطراتی از سالهای اولیه فعالیت در جهاد دارید به مواردی اشاره کنید.
در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب اسلامی در همه جای کشور نیاز به دگرگونی احساس میشد. سازمانها و نهادهایی که براساس افکار طاغوتی شکل گرفته بودند تمام هم و غمشان این بود که جدای از مردم فعالیت کنند و مردم به عنوان خلقالله، برای خودشان، نقشی در ایجاد، تحکیم و تشدید آن سازمانها قائل نبودند. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، نیروهای انقلابی، با پتانسیل عظیمی که اسلام، انقلاب و رهبری داهیانه و بینظیر امام خمینی(ره)، به آنها داده بود هرجا که بودند در پی تغییر جهادی افتادند یعنی میخواستند از تلاشهای روزمره و رفع تکلیفی، به جایی برسند که عقبماندگی کشور را در همه عرصهها و زمینهها جبران کنند.
از جمله جاهایی که ما میتوانیم به عنوان مثال اشاره کنیم جهاد سازندگی است که از یک چادر در حیات حزب جمهوری اسلامی در آن موقع به ریاست مرحوم شهید بهشتی شروع شد و این حرکت به سپاه، بسیج، جهاد دانشگاهی و سایر ارگانها رسید. وقتی این حرکت در مرکز شروع میشد در بسیاری از جاها، افراد و گروههایی که در گوشه و کنار بودند به این روند که موید از طرف رهبری و نیروهای اصلی نظام بود میپیوستند.
خداوند شهید علم الهدی و یاران ایشان را رحمت کند که در خوزستان به این فکر افتادند که جهاد دانشگاهی را شکل دهند. صبغه و شکل جهاد دانشگاهی، جهاد علمی بود یعنی راههای علمی که باید با جهاد علمی و فکری پیش برد را پیگیری میکردند لذا این دوستان در
جهاد دانشگاهی دور هم جمع شدند. هرکدام از دانشجویان آن زمان که در خودشان احساس توانایی و اقتدار میکردند، وارد این عرصه شدند. شوخی نبود که این مردم، یک ابرقدرت و طاغوت را با دست خالی به زیر کشیده بودند و در مقابل استکبار ایستاده بودند. معلوم است که چنین چیزی، یک اقتدار مقدس به انسان میدهد که در اثر جهاد حاصل میشود.
جهاد به معنای تلاش مؤمنانه تا سرحد جانفشانی یا پیروزی است. وقتی شخصی وارد جهاد میشود دو غایت بیشتر برای خودش نمیبیند که پیروزی یا شهادت است لذا این جوانان با این رویکرد، جهاد علمی خود را شروع کردند. به شهدایی که آن موقع، این جهاد را آغاز کردند درود میفرستیم. حداقل در خوزستان شهید حکیم، شهید علم الهدی و دیگر افرادی که گمنامانه مشغول جهاد بودند را نمیتوان فراموش کرد. خبرگزاری ایکنا هم یکی از این نمونهها است که عالمانه، کار خود را در عرصه قرآنی به پیش میبرد.
آن ایام، ایامی بود که تلاشهای مؤمنانه و اعتقادات بسیار قوی و عمیق موج میزد و در اوج بود. الان هم اگر سرمایهای هست، از آن مجاهدان فی سبیل الله است. البته درست است که بسیاری از کارها در آن موقع شروع شد اما حفظ و استمرار آن، بحث دیگری است و این شاید مجاهدت بیشتری را بطلبد که شما با موفقیت، این مجاهدت را ادامه میدهید.
ایکنا ـ ما در آستانه دو انتخابات مهم یعنی انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هستیم. هر انتخابات و رقابتی، شیوهها و روشهایی دارد و هر کسی سعی میکند با استفاده از آن روشها، خودش را مورد قبول رأی دهندگان قرار دهد. اما گاهی این اتفاق میافتد که افراد از روشهای مختلف برای تبلیغ خودشان استفاده میکنند که برخی از این روشها با مبانی اسلامی و اخلاقی ما منافات دارد. به نظر شما چه باید کرد که رقابتهای انتخاباتی ما از مرزهای اخلاق فراتر نرود و در عین رقابت خط قرمزها حفظ شود؟
بخشی از این وظیفه بر عهده جامعه یعنی رایدهندگان و بخشی هم بر عهده نامزدها است. کسی که میخواهد به مجلس شورای اسلامی برود و قوانینی که به نفع اسلام، کشور اسلامی و مردم مسلمان است تصویب کند قطعاً باید اسلامی عمل کند چون نمیتوان از روشهای غیر اسلامی به اهداف اسلامی رسید. ما هم باید دقت کنیم به کسی رای دهیم که تجلی ارزشها را آرمان خودش بداند و عمل به ارزشها را در رفتار خودش به نمایش بگذارد. ما باید بگردیم و ببینیم کدام شخص، بیشتر نافع به حال اسلام است چون اسلام، نافع به حال همه است و به همه سود میرساند. با داشتن چنین معیاری، در رای دادن مشکلی نخواهیم داشت. کثرت تبلیغات، باعث تغییر ماهیت نمیشود.
الان دیگر مدتهاست تبلیغات پوستری منسوخ یا کمرنگ شده و همه روی فضای مجازی کار میکنند بنابراین باید ببینیم کدام پایگاهها و اشخاص، از شخص خاصی حمایت میکنند چون این حمایتها، معنا دارد. باید ببینیم کدامیک دلسوز مملکت هستند. در زمینه
انتخابات مجلس خبرگان نیز وضعیت همین گونه است. خبرگان، محور و تجلی دیانت مردم و دیانت نظام است چراکه اینها به عنوان خبرگان، وظیفه مشخص و معینی دارند و اگر خدای ناکرده برای رهبری مشکلی پیش آمد رهبر بعدی را تعیین کنند. البته امیدوارم دهها دور دیگر انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود و همچنان سایه رهبر معظم انقلاب بر سر ما باشد که تمام شایستگیهای رهبری را دارند و توانستهاند کشور را از گردابهای مختلف عبور دهند اما اگر کسی میخواهد در آنجا اقدام به تعیین رهبر کند باید به اوجی از فقاهت، دیانت، شجاعت و صلابت رسیده باشد که جریانات و خطوط، او را تحت تأثیر قرار ندهند و کشور دچار مشکلی نشود. زمانی برای کشور خواب دیده بودند که شخصی رهبر شود که سادهلوح است یا از نظر علمی و دشمنشناسی، مشکلدار است. دشمنشناسی خصلتی مهم برای کسی است که میخواهد سکان کشور را در دست بگیرد بنابراین اعضای خبرگان هم باید بهرهای از این مطلب داشته باشند.
افرادی که به قول طلبهها، «لابشرط» هستند، هر حرفی را میپذیرند، هر کسی را در محفل خودشان راه میدهند و با هر کسی مینشینند و خلوت میکنند، یعنی هر کسی و هر غیرخودی به دلشان مینشیند، چنین افرادی به درد خبرگان نمیخورند لذا ما باید سراغ کسانی برویم که بتوانند در موقع خودش، رهبری زمانشناس، فقیه، مجاهد، توانمند، بصیر، آگاه، شجاع، علیم و پیشبینی کننده آینده را انتخاب کنند. بنابراین باید در لیستها و شخصیتهای مطرح شده بگردیم و افرادی اینچنین را پیدا کنیم. سوابق افراد مشخص است و باید به آن اهمیت داده و آن را به خوبی بررسی و وظیفه خود را به خوبی انجام دهیم.
نامزدها بار اصلی اخلاقی بودن فضای انتخابات را بر عهده دارند. باید تأکید آنها بر ارزشها باشد و ارزشمداری در وجودشان، موج بزند و فریاد بکشد. اگر شورای نگهبان برخیها را تأیید کرده آنها هم باید نشان دهند لیاقت این تایید شورای نگهبان را داشتهاند لذا قدر این اعتماد را بدانند و مثلا دنبال خرید و فروش رأی نباشند و یا با تهمت زدن به دیگران، دنبال بزرگ کردن خود و کوچک کردن دیگران نباشند بلکه باید مطالب خودشان را بیان کنند. شاعر میگوید: «صالح و طالِح مَتاعِ خویش نمودند/ تا که قبول افتد و که در نظر آید.»
اگر من پای ارزشها ایستادم و رأی نیاوردم بسیار بهتر از این است که پای ضد ارزشها حرف بزنم و رای بیاورم. دولت مستعجل چهار ساله یا هشت ساله، به چه دردی میخورد وقتی انسان دین خودش را از دست بدهد، اعتقاد خود را معامله کند، وعده دروغ داده و مردم را فریب دهد. بنابراین انسان باید محکم بایستد و بگوید این آرمان و مسیر من است و میخواهم در این مسیر حرکت کنم. گاهی اوقات برخی کاندیداها وعدههایی میدهند که توانایی انجام آن را ندارند چون قانون اساسی این اجازه را به آنها نداده است. آیا این شوخی کردن و تمسخر مردم و آرمانها نیست؟ چطور شخصی که اینگونه حرکت میکند میتواند امانتدار خوبی باشد؟
خداوند وقتی خواست حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان امام بگذارد وی را آزمایش کرد. در قرآن کریم هم آمده است: «وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم» (بقره/124) یعنی درست است که خدا او را آزمایش کرد اما نتیجه وقتی حاصل شد که حضرت ابراهیم(ع) به خوبی از عهده امتحانات برآمد لذا نتیجه این شد که وی میتواند پیشوای مردم باشد.
نماینده هر شهری، به نمایندگی از مردم باید مطالبه کند و به گونهای نباشد که این نماینده یا اعضای ستاد وی یکباره به پست و مقام و پول و امکانات مختلف دست پیدا کنند. این شخص، نماینده همه شهر است و از سوی دیگر شخصیتی ملی است که باید از تمامیت کشور دفاع کرده و مراقب آرمانهای دین باشد. مردم هم باید ناقد بصیری باشند و اگر کسی روش غیراسلامی به خرج داد، او را ترک کنند. گفته شده «الباطل یترک بترک ذکره» یعنی باطل با ترک ذکر آن، خود بهخود متروک میشود. لذا وقتی دیدیم شخصی دروغ میگوید و مردم را فریب میدهد دیگر با او کاری نداشته باشیم و همین بزرگترین آسیب برای اوست چون او تلاش میکند دیده شود اما با این کنار گذاشته شدن دیگر مطرح نخواهد شد.
ایکنا ـ آیا میتوان با کسانیکه وعدههای غیرواقعی میدهند و براساس آن وعدهها رأی میآورند برخورد قانونی و قضایی کرد؟ چون به هر حال لطمه جدی به اعتماد مردم نسبت به نظام وارد میکنند.
در قانون اساسی، اصول آمده است و این موارد به قوانین عادی برمیگردد که در مجلس تصویب میشود اما هنوز برای این موارد، قانونگذاری و جرمانگاری نشده است.
ایکنا ـ مسئله دیگر، عملکرد مسئولانی است که انتخاب میشوند و اینکه عملکرد آنها تا چه اندازه براساس مبانی اسلام و قرآن است. شما وضعیت ما در این زمینه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا نمره قابل قبولی میآوریم؟
برخی مقامات در قوه مجریه داریم که بررسی عملکرد آنها و دادن اعتماد و سلب رأی آنها برعهده قوه مقننه است. اگر مطلب در حیطه جرایم باشد، مسئله به قوه قضائیه مربوط میشود اما اگر مجلس قانونی گذاشت و گفت باید در این مسیر حرکت کنید و کسی این ریلگذاری را برنتافت و از مسیر دیگری رفت، در اینجا مجلس باید جلوی وی را بگیرد. کارایی مجلس در اینجا مشخص میشود. کمیسیون اصل نود هم کارهای خود را انجام و برخی مسائل را به قوه قضائیه احاله میدهد و قوه قضائیه هم رسیدگی میکند. لذا مجلس، عمدتاً جلوی استمرار تصدی را میگیرد؛ مثلاً مجلس یک وزیر را استیضاح میکند اما قوه قضائیه با متخلفین برخورد قهرآمیز میکند.
اما از سوی دیگر، رأی دهندگان باید مراقب کسی که به او رأی دادهاند باشند. اگر مسئله شفافیت که مطرح شد و هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، وجود داشت، شهروندان نگاه میکردند که نماینده آنها در فلان لایحه یا مسئله توانسته به وظیفه خود عمل کند یا خیر؟ اگر این شفافیت اجرا شود، کشور راه خود را پیدا میکند.
ایکنا ـ منظورتان شفافیت آراء در مجلس است؟
بله؛ منظور شفافیت آراء و تصمیمات، مصوبات و سفرهایی است که میروند. گروههای سیاسی که وظیفه خود میدانند از آرمانها دفاع کنند و حتی یک شهروند معمولی باید این دسترسی را داشته باشند که صورت مذاکرات مجلس و صورت مذاکرات کمیسیونها را ببینند و دور بعدی با آن نماینده احتجاج کند. اگر خوب است از او تشکر کرده و اگر خوب نبود از او سؤال کنند. الان ابزار چنین کاری وجود دارد اما هنوز اراده سیاسی آن مشهود نیست.
ایکنا ـ شما درباره تخلفات مسئولین صحبت کردید. شیوه اسلام در برخورد با تخلفات عوام چگونه بوده است؟ آیا این شیوه برخورد در سیره حضرت رسول(ص)، از تنبیه شروع میشد یا اینکه مراحل دیگری را طی میکردند تا مشکلات اجتماعی حل شوند؟
ما دو مرحله تأسیس و استمرار در اسلام داریم. در زمان پیامبر(ص) در مرحله تأسیس بودهایم لذا اینکه یک هنجار تبدیل به ناهنجار و یک ناهنجار تبدیل به هنجار شود، زمان میبرد. مثلاً دادن ارث به زن، در زمان حضور پیامبر خدا در شبه جزیره عربستان و مکه و مدینه، نزد بسیاری از مردم ناهنجار بود و پیامبر تلاش کرد تبدیل به هنجار شود و آیات آن هم نازل شد. اگر الان مطلبی ناهنجار است و در جامعه رایج میشود باید آنقدر کار فکری و فرهنگی کنیم که قبح آن معلوم شود. در اینصورت برخورد با ناهنجار آسان است. امروزه کارهای تبلیغی و ترویجی ما به حد کافی نیست و هنوز برخی ناهنجار را هنجار میبینند و برعکس.
ما باید چیزی که هنجار است و ناهنجار تلقی میشود را جا بیندازیم و قبح ناهنجاریها را مشخص کنیم. این هم به بررسی مجدد و مطالعه ما مربوط میشود. کسی که میخواهد با ماشین خودش سفر برود ابتدا ماشین خود را بررسی میکند بنابراین ما هم باید بررسی کنیم که آیا آنچه هنجار تلقی میشود واقعاً هنجار است؟ نمیتوان برای هر مسئلهای مثال کمربند ایمنی را زد که برخی میگویند زمانی در ایران قبیح بود؛ چراکه فقط در موضوع خودش کاربرد دارد لذا نمیتوانیم حجاب، موسیقی و امثالهم را با کمربند ایمنی مقایسه کنیم. متأسفانه گاهی در مثالهایی که استفاده میکنیم، فرصت تفکر به خودمان نمیدهیم تا ما را به مقصد نزدیک کند چراکه بعضاً ما را دور میکند. لذا باید لجنهها، کمیتهها و گروههایی روی این قضیه کار کنند که چگونه یک هنجار را در جامعه جا انداخته و چگونه جنبههای یک ناهنجاری را مشخص کنیم. بشر موجودی پیچیده است و برای هر دردی باید نسخه خاصی پیچیده شود.
ایکنا ـ حالا که بحث به این نقطه رسید خیلی مشتاقم که نظر شما را در موضوع حجاب هم بپرسم. به نظر شما در مورد حجاب چگونه باید عمل کرد؟
روش رسول خدا(ص) برای تحریم برخی مسائلی که در جامعه رایج بود، روش تدریجی بود مثلاً حرمت شراب به تدریج مطرح شد و پس از طی مراحلی گفتند وقتی کاری اینقدر قبیح است، دیگر سراغ آن نروید. در مباحثی همانند حجاب باید روش تدریجی و تَدَرُجی را در مواجهه با افراد در پیش بگیریم. الزاماً هر بیحجابی، ضد انقلاب و ضد دین نیست بلکه غافل و بیتوجه است. نهادهای فرهنگی ما سالها در این زمینه دچار کمکاری بودهاند و حتی خود بنده هم مخاطب این عتاب هستم.
در کنار قوانینی که درباره بیحجابی وجود دارد و باید هم اجرا شود از سوی دیگر اقناع و توجیه این مطلب هم باید وجود داشته باشد. زمانیکه این قانون نگاشته شد، جامعه ما کلاً بیحجابی را نمیپذیرفت مضاف بر اینکه این مسئله از باورهای دینی ماست. زمانی ما در خوزستان در مورد حجاب برتر کار میکردیم و 99 درصد فعالیت ما، تبلیغی و ترویجی بود و اثرات زیادی در پی داشت. بنابراین در ارتباط با این مسئله یا مسائلی از این دست، روش تبلیغی و ترویجی خود را به شدت گسترش دهیم. دختر خانمی که فضای مجازی، ارتباط وی را با صدا و سیما و نشریات رسمی کشور قطع کرده است، دچار اشتباه در تشخیص هنجارها و ناهنجاریها میشود.
نکته دیگر اینکه وقتی این فعالیتها شروع شد در کنار و به موازات آن، باید قوه قضائیه با افراد معاندی که قوانین را میدانند و لجاجت میکنند برخورد کند. اگر قوه قهریه بخواهد وارد شود باید ابتدا کارد به استخوان رسیده باشد بنابراین بنده با اینکه معتقدم قوانین باید به شدت محترم باشند اما از سوی دیگر باید کارهای تبلیغی را نیز پیگیری کرد مثلاً سالهاست که مهمترین کتاب ما در این حوزه «مسئله حجاب» شهید مطهری است و باید نیروهای فکری بیشتری در صحنه داشته باشیم چون لشکر فکری ما نیاز به تقویت، بهروزرسانی و مطالبی به سبک نو و جدید دارد.
ایکنا ـ اگر به عنوان حُسن ختام نکتهای دارید، بفرمایید.
چون فضای کشور، انتخاباتی است از مردم دعوت میکنم حتماً در انتخابات حاضر شوند و همانگونه که در 22 بهمن، شور انقلابی را نشان دادند با حضور در پای صندوقهای رأی هم این شور و شعور را نشان دهند. نکته دیگر اینکه به کسی رأی دهند که مانند حضرت ابوالفضل(ع)، اگر دید دشمن در او اندک طمعی دارد عرق شرم بر پیشانیاش بنشیند. کسی که بخواهد با دشمن همنوایی کند به درد هیچ یک از این دو مجلس نمیخورد. حتی در شورای شهر هم باید بیگانهستیزی و دشمنستیزی، نکته اصلی باشد. ما در مجلس، چنین افرادی با این روحیه میخواهیم بنابراین مردم هم باید دقت کنند که بیگانهستیزی، دشمنستیزی و مانع اغیار بودن، از خصلتهای جلی و آشکار نماینده مجلس باشد.
گفتگو از عطاالله اسماعیلی
انتهای پیام