مهدی مطهرنیا، آیندهپژوه و کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ارزیابی خود از ویژگیها و دستاوردهای بیانیه سوئیس گفت: این بیانیه در واقع یک تفاهمنامه اولیه جهت نوشتن توافقنامه نهایی است و بدین ترتیب نقشه راه و مسیر حرکت برای رسیدن به یک توافق نهایی را به مثابه یک چرکنویس در جهت نوشتن مطالب اصلی بر روی اوراق توافقنامه نهایی فراهم میکند و از سوی دیگر افکار عمومی را برای آگاهی از منطق مذاکرات در جریان میگذارد.
تفاهم لوزان ورود رسمی ایران به باشگاه هستهای بود
وی افزود: این بیانیه مطبوعاتی از یک منطق رفتاری برخوردار است و این دقت عمل دیپلماتها را در هر دو سوی میز مذاکره برای شفافسازی در جهت حرکت جدی برای نوشتن توافقنامه نهایی به نمایش میگذارد.
مطهرنیا اظهار کرد: دستاورد نخست این بیانیه برای ایران، قبول ایران در باشگاه هستهای و پذیرش آن به عنوان یک قدرت در نظم منطقهای و نظام بینالملل است. براین اساس ایران به عنوان یک قدرت منطقهای برتر به رسمیت شناخته شده است و از سوی دیگر حق مسلم ایران برای دستیابی به انرژی هستهای از طریق غنیسازی اورانیوم در داخل کشور تا درصد قابل قبول مورد نیاز فعلی ایران در دهه آینده مورد تایید قرار میگیرد و این اصلی بود که ایران همواره خواهان آن بود.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: دومین دستاورد این است که تحریمها علیه ایران برداشته خواهد شد. برداشته شدن تحریمها به طور طبیعی در گرو عمل ایران به تعهداتی است که در توافقنامه امضا خواهد کرد و عمل ایران به آنچه که در توافقنامه پذیرفته است در گرو عمل طرف مقابل در برداشتن تحریمها میباشد.
مطهرنیا ابراز کرد: سومین دستاورد ایران آن است که برای اولین بار کشوری که در قالب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد وارد فصل هفتم شده است با یک قطعنامه ممکن الحدوث در ارتباط با برداشتن قطعنامههای قبلی مواجه میشود و این پیروزی بزرگی در عرصه دیپلماسی محسوب میشود.
پذیرش رسمی قدرت منطقهای ایران و ترک خوردن جدی گفتمان برآمده تئوری جنگهای نامتعادل
وی دستاورد چهارم بیانیه سوئیس برای کشورمان را ورود ایران در چارچوب یک پذیرش رسمی در قالب یک قدرت منطقهای در نظم منطقهای و نظام بینالملل دانست و گفت: جمهوری اسلامی ایران در قالب یک کشور مهم با شش قدرت جهانی در مذاکرات شرکت میکند و دستاوردهای دیپلماتیکی منوط به اهداف تعریفشده خود در چارچوب دکترین تعامل سازنده دولت تدبیر و امید به دست میآورد.
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: بعد از فضایی که در رابطه با ایران در چارچوب تئوری جنگهای نامتعادل بوجود آمده بود و اسلامهراسی در سطح بینالمللی و ایرانهراسی در سطح منطقهای رشد و گسترش یافته بود، هم اکنون ایران فضای گفتمانی حاکم ناشی از این تئوری را با ترکخوردگی جدی روبرو ساخته است و حتی دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکا نیز ترک خورده است به گونهای که رژیم صهیونیستی و نتانیاهو تحرکات فراوانی را در مرحله عینی در مقابل مذاکرات و این بیانیه از خود بروز میدهد.
مطهرنیا اظهار کرد: لذا دستاوردهایی که در دیپلماسی هستهای نصیب کشور شده است دستاوردهایی نیست که هر تحلیلگر منصفی بتواند به راحتی از کنار آن بگذرد. آن هم وقتی که طی ده سال گذشته شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر شده باشد و امروز قطعنامهای که آن شش قطعنامه قبلی را بیاثر میکند صادر شود که یک دستاورد بزرگ است که به این سادگی به دست نیامده است.
بازی برای طرفین برد ـ برد بود
این کارشناس مسائل بینالملل تأکید کرد: همچنین بازی، برد ـ برد تمام شده است و ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ جهان نیز دستاوردهای خاص خود را داشتهاند که در چارچوب پادمان هستهای و پذیرش پروتکل الحاقی و اطمینان نظام بینالملل در چارچوبهای سیاسی و حقوقی، اعتمادسازی فزاینده ایران دریک قالب رسمی را در پی خواهد داشت.
وی یادآور شد: از سوی دیگر این امر برای ایران هم مفید است چرا که ما از یک سو فتوای شرعی رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران را داریم که به عنوان یک مرجع دینی و رهبر سیاسی، رسیدن به بمب اتمی را حرام اعلام کرده است و از طرف دیگر در چارچوب حقوقی این فتوای فقهی خود را به نمایش میگذارد.
تفاهم لوزان؛ نه ترکمانچای نه فتحالفتوح
مطهرنیا درباره نحوه نگرش و ارزیابی مطلوب این بیانیه و ضرورت نگاه کلان به آن در قالب آثار مهم آن بر قدرت منطقهای و بینالمللی ایران در مقابل نگاه جزئی و معطوف به صرف امتیازات داده شده از سوی ایران گفت: ضرب المثل معروفی وجود دارد که میگوید انسانی که خواب است را راحت میتوان بیدار کرد اما انسانی که خود را به خواب زده است نمیتوان بیدار کرد.
وی ادامه داد: تفاهمنامه هستهای و توافقنامه احتمالی آینده لیوانی است که برای هر کدام از بازیگران به اندازهای پر میشود و اندازهای از آن هم خالی میماند و هر منتقدی میتواند براساس منافع تعریف شده خود به نیمه پر یا خالی این لیوان نگاه کند.
مطهرنیا خاطرنشان کرد: من به منتقدین حق میدهم که برمبنای نگرش و نیتهای خود در عرصههای مختلف سیاسی به نقاط گوناگون این تفاهمنامه بنگرند، اما در یک نگاه کلی به هیچ وجه نمیتوان تفاهمنامه لوزان و توافقنامه احتمالی آینده را برای ایران یک شکست دانست همچنان که نمیتوان آنرا یک فتحالفتوح خواند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه زمانی میتوان سخن از فتحالفتوح کرد که کل لیوان پر باشد، گفت: از سوی دیگر متناسب با وزن ایران در شرایط کنونی با وجود شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، نه تنها نمیتوان این تفاهمنامه را عهدنامه ترکمانچای خواند بلکه بالاتر از حد انتظار در حوزه واقعیتهای سیاسی باید به تفاهنامه لوزان و توافقنامه احتمالی برآمده از آن نگریست و این نشاندهنده قدرت دیپلماتهای ما در مسیر دستیابی به امتیازاتی ویژهتر از آنچه که تصور میشد بوده است.
لزوم بررسی تفاهم لوزان براساس واقعیتهای سیاسی
وی اظهار کرد: اینکه اراک اکنون بازتعریف میشود یا فردو به مرکز تحقیقات و توسعه انرژی هستهای تبدیل میشود و تعطیل نمیگردد این خود امتیازی بالاتر از آن چیزی است که در واقعیت سیاسی فراسوی توافقنامه نهایی تصور میشد، ولذا باید به این نکته توجه کرد که واقعیتهای سیاسی ایجاب میکند که اینگونه بنگریم.
مطهرنیا در پایان عنوان کرد: تفاهمنامه یا توافقنامه احتمالی امری نیست که مربوط به یک جناح یا جریان سیاسی باشد. فراموش نکنیم که آینده نظام بینالملل در برگیرنده واقعیتهایی است که امروز باید آنها را درک کنیم. براین اساس توافقنامه احتمالی آینده و تفاهمنامه فعلی یک پیروزی درخشان است اگرچه فتحالفتوح نیست.