مرگ دوم چه زمانی رخ می‌دهد
کد خبر: 4146184
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۲
حق‌شناس در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه تبیین کرد؛

مرگ دوم چه زمانی رخ می‌دهد

یک نهج‌البلاغه‌پژوه در تفسیر خطبه ۸۳ نهج‌البلاغه با بیان حالات محتضر گفت: مرگ اول زمانی اتفاق می‌افتد که آدمی از حیات دنیوی به حیات برزخی منتقل می‌شود و مرگ دوم آنگاه است که او از برزخ می‌گذرد و به قیامت پای می‌گذارد.

حق شناس

به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه و در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ ضمن با اشاره به هجوم یکباره مرگ به انسان دنیاگرا، گفت: در ابتدای این بخش امام به اواخر عمر ناپایدار انسان در دنیا اشاره می‌فرماید؛ «دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِیَّةِ فِی غُبَّرِ جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ». سختی‌های جانکاه مرگ این انسان غافل را در حالی فرا می‌گیرد که هنوز بقایای سرکشی در او وجود دارد و به همان راه مستی و سرخوشی پیش می‌رود. او در آغوش مرگ پنهان می‌شود در حالی که تا دم آخر قهقهه مستانه می‌زند و سر در پی خوشی‌های دنیا دارد و جز این نه چیزی می‌بیند و نه چیزی می‌خواهد.

وی ادامه داد: حضرت در تشریح حالات دهشتناک احتضار برای انسان غیرالهی می‌فرماید «فَظَلَّ سَادِراً وَ بَاتَ سَاهِراً فِی غَمَرَاتِ الآلام وَ طَوَارِقِ الأَوْجَاعِ وَالأَسْقَامِ». هنگام مرگ عقل پس می‌نشیند و کاری از او برنمی‌آید. حالتی که چشم باز است اما هیچ کاری نمی‌کند و ادراکی را به دنبال نمی‌آورد؛ به تعبیر دیگر این عبارت حالت بیدار خوابی را نشان می‌دهد که در آن چشم باز است و این سو و آن سو می‌دود اما حاصلی ندارد. این انسان روز و شب را سپری می‌کند در حالی‌که متحیر است، عقلش کار نمی‌کند و در گرداب رنج‌ها و آلام دست و پا می‌زند. وجود او را ابتلائات در هم می‌کوبد و او هیچ راه گریزی از این غرقاب بلا ندارد.

این استاد نهج‌البلاغه اظهار کرد: به فرموده امام، چنین انسانی که سایه هولناک مرگ بر سرش آمده و او را در حالات بسیار دشوار خود گرفتار کرده است در بستری قرار دارد در حالی که «بَیْنَ أخٍ شَقیق وَ وَالِدٍ شَفِیقٍ وَدَاعِیَةٍ بِالْوَیْلِ جَزَعَاً وَلَادِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً»؛ بین برادری همتا و غمخوار و پدری مهربان و نیز ناله‌کنندگانی که بی‌تابی می‌کنند و از سر اضطراب بر سینه‌هایشان می‌زنند، قرار گرفته است و خود آن انسان نیز در حالات وحشتناک قبل از مرگ دست و پا می‌زند.

وی بیان کرد: «و الْمَرْءُ فِی سَکْرَةٍ مُلْهِیَةِ (مُلهِثَه) وَ غَمْرَةٍ کَارِثَةٍ». امام می‌فرماید این انسان در سکرات مرگ له له می‌زند و دردهای کوبنده چونان گردابی او را فرا می‌گیرد. «وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ وَ جَذْبَةٍ مُکْرِبَةٍ وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ» این انسان محتضر در حالتی که از عمق وجود درد خویش را ناله می‌زند، با اندوهی سخت و جان‌دادنی پررنج، مرگ او را به سوی خود می‌کشد. در واقع این شخص مجرم و مستکبر که جز به ارضای شهوت و برآوردن کام دل نمی‌اندیشید در این لحظات جان نمی‌دهد؛ بلکه جان می‌کند.

حق‌شناس گفت: ادامه سخن چنین است «ثُمَّ أُدْرِجَ فِی أَکْفَانِهِ» امام می‌فرماید انسان در پاره‌های کفنش پیچیده می‌شود در حالی‌که هیچ امیدی برایش باقی نمانده است. او در حالی به لباس آخرت پیچیده می‌شود که در اوج ناامیدی است و امام در ادامه می‌فرماید: «وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً» این انسان به آسانی و در نهایت تسلیم، کشیده می‌شود و دیگر هیچ اختیاری از خود ندارد. دوران تمام قدرت نمایی‌ها و گردن‌کشی‌ها و سرفرازی‌هایش به پایان رسیده است و دیگر خبری از آن انسان قدر قدرت و قوی شوکت نیست.

تنهایی و وحشت انسان در قبر

این استاد نهج‌البلاغه اظهار کرد: «ثُمَّ أُلْقِیَ عَلَی الأَعْوَادِ»؛ پس از مرگ او را روی چوب‌ها می‌اندازد؛ یعنی او بر مرکب چوبین که همان تابوت است سوار می‌شود. اما حال این انسان در این وقت بسیار شگفت است «رَجِیعَ وَصَبٍ وَنِضْوَ سَقَمٍ» مانند شتر از راه آمده وامانده و خسته و از حال رفته و رنجور و لاغر شده است. این انسان پس از تمام جست و خیزهایی که در زندگی داشته وامانده و خسته به این منزل آخر رسیده و با جسم آزرده از دردها و ابتلائات، در منزل نهایی بار افکنده است.

وی افزود: در دنباله کلام امام می‌خوانیم: «تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ» فرزندان و برادران جمع شده او را با دوش می‌برند یعنی این گروه در حال جابه‌جایی تابوت او هستند.

حق‌شناس در رابطه با تنهایی و وحشت انسان در قبر بیان کرد: «إِلَی دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ حَتَّی إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَیِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ» او را تا خانه غربت می‌برند، جایی‌که دیگر دیده نمی‌شود و چون مشایعت‌کنندگان و مصیبت‌زده‌ها برگردند او را در قبر می‌نشانند. امام می‌فرماید او را به سرای غربت و تنهایی‌اش می‌برند؛ جایی‌که محل قطع شدن دیدارها و عالم وحشتِ تنهایی‌اش است. ابتدا افراد دورتر و سپس اعضای خانواده همسر، پدر مادر و فرزندان او کم کم اطراف قبر را خلوت می‌کنند و به‌دنبال کار و زندگی خود می‌روند. حال، این انسان می‌ماند و حالت غریب و هولناک تنهایی‌اش.

وی افزود: «أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ»؛ پس از رفتن همه، او در قبرش نشانده شود، حال آنکه از بهت و حیرت آکنده از وحشتی که به خاطر سؤال و جواب پیش رو بر او وارد می‌شود در حال نجوای با خویش است. «وَ عَثْرَةِ الاِمْتِحَان»؛ او در انتظار مسیر پر فراز و نشیب امتحان است و منتظر است تا نتیجه عمل خود را ببیند. در اینجا حقایق وجودی انسان‌ها مشخص می‌شود و آن‌ها به سوی جایگاه خود در سرای جدید حرکت می‌کنند.

معنا و مفهوم عالم برزخ

این پژوهشگر نهج‌البلاغه در ادامه گفت: امام در اینجا به مسئله مهم و چالش برانگیز عالم‌برزخ اشاره می‌فرماید و مقصودش سؤال و جوابی است که در عالم قبر اتفاق می‌افتد. یکی از اعتقادات قطعی در مذهب ما و شایع در میان فرق مختلف مسلمانان، اعتقاد به عالم برزخ است. «وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» و پیش روی آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد. (مومنون ۱۰۰).

وی اظهار کرد: واژهٔ «بَرْزَخ» در لغت عرب به معنای هر چیزی است که میان دو پدیده فاصله بیندازد. در اصطلاح به عالمی که میان حیات دنیا و آخرت فاصله می‌اندازد «بَرْزَخ» می‌گویند. توضیح آنکه هیچ کدام از انسان‌هایی که تاکنون از دنیا رفته‌اند هنوز به عالم آخرت پا نگذاشته‌اند؛ زیرا قیامتی برپا نشده که از پی آن عالم آخرت شکل بگیرد و آدمیان چه صالح و چه فاسق، سرنوشت نهایی خود را ببینند.

حق‌شناس در رابطه با برزخ بیان کرد: سوره غافر به انتقال اشاره کرده است که «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَی خُرُوجٍ منْ سَبیل» می‌گویند: «پروردگارا، دو بار ما را میراندی و دو بار ما را زنده گردانیدی و به گناهانمان اعتراف کردیم. پس آیا هیچ راه بیرون شدنی [از آتش] هست؟» این دو مرگ و دو حیات وصف رفتن انسان از دنیا به برزخ، سپس از این عالم به عالم آخرت است.

وی خاطرنشان کرد: مرگ اول وقتی اتفاق می‌افتد که آدمی از حیات دنیوی به حیات برزخی منتقل می‌شود و مرگ دوم آنگاه است که او از برزخ می‌گذرد و به قیامت پای می‌گذارد. اگر عالم برزخ وجود نداشته باشد دو بار مردن بی‌معناست و تنها با اعتقاد به وجود این عالم است که این آیه ادراک می‌شود.

این استاد نهج‌البلاغه تصریح کرد: قرآن کریم از روزی گرفتن شهیدان راه خدا نزد حضرت حق سخن می‌گوید «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» و هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار؛ بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. شهیدی که امروز در میدان جنگ با دشمنان خدا بر خاک می‌افتد و مرغ جانش از قفس تن برون می‌آید به سرای ابدی خویش وارد نمی‌شود زیرا هنوز قیامتی نشده تا او ثواب نهایی عمل خود را دریافت کند.

وی در پایان گفت: این حیات و روزی گرفتن متعلق به عالم برزخ است اما نکته شایان ذکر آن است که این حیات، فقط به شهیدان اختصاص ندارد؛ بلکه همه انسان‌ها جزو زندگان هستند و پس از مرگ به عالم بعدی وارد می‌شوند؛ آنچه به شهیدان اختصاص دارد رزقی است که در قرب الهی نصیبشان می‌شود و این روزی ویژه، از آن رستگاران است و الا حکم حیات به همه انسان‌ها اختصاص دارد و از این رو این آیه شریفه را از ادله اثبات برزخ می‌دانند.

انتهای پیام
captcha