احوالات انسان گناهکار در عالم برزخ
کد خبر: 4148768
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۳
حق‌شناس در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه تبیین کرد؛

احوالات انسان گناهکار در عالم برزخ

یک نهج‌البلاغه‌پژوه در جلسه پایانی تفسیر خطبه ۸۳ نهج‌البلاغه در بیان احوال انسان گناهکار در برزخ، گفت: نه فرصتی وجود دارد که او مدت کوتاهی از بند بیرون آید و نه قدرتی که مانع از عذاب شود.

محسن حق‌شناسبه گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه و در جلسه پایانی تفسیر خطبه ۸۳ ضمن با اشاره به چند تصویر از ابتلائات عظیم عالم برزخ گفت: امیر مؤمنان در ادامهٔ سخن به عظیم‌ترین چیزهایی که این انسان (گناهکار) پس از سؤال و جواب در عالم قبر با آن روبرو می‌شود، می‌پردازد و در ابتدا می‌فرماید: «وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِکَ بَلِیَّةَ نُزُولُ الْحَمِیم» از همه مهمتر و سخت‌تر و بزرگترین بلاها افتادن در آب جوشان است. واژهٔ «حَمِیم» از ریشه «حَمّ» به معنای داغی و گداختگی است و به مکانی که در آن با آب گرم شستشو می‌کنند نیز «حمام» گفته می‌شود.

وی عنوان کرد: امام می‌فرماید عظیم‌ترین چیزی که چنین انسانی در این مرحله با آن مواجه می‌شود فرود آمدن در گداختگی‌هاست. حضرت در ادامه به ترتیب دیگر عذاب‌ها را یک به یک می‌آورد. «وَ تَصْلِیَةُ الجَحِیمِ» یعنی برافروختن آتش‌های گداخته یا در درون آتش گداخته فرورفتن. «وَ فَوْرَاتُ السَّعِیرِ» یعنی سوختن در آتشی که پی در پی درحال زبانه کشیدن و جهش و اوج گرفتن است.

این استاد نهج‌البلاغه افزود: «وَ سَوْرَاتُ الزَّفِیر» هردم بانگ آن تیزتر و نعره‌های آن بیشتر می‌شود. حضرت صدای آتش را به فریاد و شدت خشم تشبیه می‌کند. این حوادثی که حضرت ذکر می‌کنند متعلق به عذاب‌های زمان قیامت نیست بلکه عذاب‌های برزخ است.

وی با بیان اینکه چرا خدا اینگونه عذاب می‌کند؟ پاسخ داد: ما پنجاه سال گناه کردیم، خدا چقدر ما را عذاب می‌کند، جواب در "کلشی احصیناه حسابا" است. نه فقط گناه بلکه پاداش‌های بهشت و جهنم هم همینطور است. برزخ  و قیامت باطن همین دنیاست، ما جزای عمل را نمی‌بینیم بلکه خود عمل را می‌بینیم «فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيرٗا يَرَهُۥ» اما عمل را در وجه برزخیش مشاهده می‌کنیم.

عذاب‌های پی در پی و ابتلائات بی‌انقطاع برزخ

حق‌شناس در بیان ادامه خطبه غرّاء اظهار کرد: «لَا فَتْرَةٌ مُریحَةٌ» امام می‌فرماید هیچ فاصله‌ای برای نفس گرفتن و آسودن نیست. یعنی چنان نیست که در میان این برافروختگی آتش و برآمدن زبانه‌های گداخته آن، انقطاعی اتفاق بیفتد که این انسان بتواند آرامشی هر چند موقت را احساس کند.
«وَ لَا دَعَةٌ مُزِیحَةٌ»؛ فرصتی برای تغییر این شرایط وجود ندارد. نه آسایشی که رنج را برطرف کند، لحظه‌ای نمی‌آرامد تا شخص آسایش یابد و از درد او بکاهد، فرصتی برای تغییر این شرایط وجود ندارد.

وی تاکید کرد: خداوند در آیه ۷۵ سوره مبارکه زخرف می‌فرماید «لَا یفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ» عذاب از آنها سبک نگردانند و آنان در آنجا ناامیدند. «وَ لَا قُوَّةً حَاجِزَةٌ»؛ یعنی نه قدرتی که مانع کیفر او شود و نه طاقتی که مانع از درد شود. تمام این عبارات کوتاهی که امام در این بخش بدان اشاره فرمود، تصاویری قابل درک است که امام با بیان آن مخاطب را با موقعیت بسیار دشوار عالم برزخ آشنا کند.

این استاد نهج‌البلاغه تصریح کرد: حضرت در چند جمله اخیر احوال زندانی‌ای را ترسیم می‌کند که  ابداً امیدی به تنفس و فراغت ندارد، نه فرصتی هست که او مدت کوتاهی از بند بیرون آید و نه امکانی که هوای آزاد را تنفس کند؛ نه قدرتی هست که او را از این شرایط بیرون بکشد و نه حجابی که مانع از عذاب او شود؛ نه دادخواهی و فرجامی هست و نه امیدی به وساطت صاحب نفوذی.

وی عنوان کرد: در دنیا وقتی تا این حد کار شدت پیدا کند و تمام روزنه‌های امید بسته شود و دشواری به غایت خود برسد تنها یک عامل است که می‌تواند این درد و رنج جانکاه را به اتمام برساند. این عامل، راحتی مرگ است که در وقت دشواری‌های طاقت‌فرسا خود نعمتی است که انسان تمنای آن می‌کند. «أَلَا مَوتُ یُبَاعُ فَاشْتَرِیهِ فَهَذَا الْعَیْشُ مَا لَا خَیْرَ فِیهِ»‌ آیا مرگی فروخته می‌شود تا من آن را خریداری نمایم؟ چرا که در این زندگی خیری نیست.

مرگ‌های مختلف

حق‌شناس خاطرنشان کرد: برای انسان برزخی حتی همین عامل راحتی و گریز نیز وجود ندارد «وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ» و مرگی هم نمی‌آید که این وضعیت را به آخر برساند. گویا این فرد هزار بار می‌میرد اما مرگی که او را راحت کند وجود ندارد. «وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّیَّة» نه خوابی که اندوهش را برطرف سازد. خواب هم گریز دیگری است که اهل دنیا در وقت اوج دشواری‌ها و به نهایت رسیدن به آن پناه می‌برند. پزشکان داروی خواب‌آور قوی تجویز می‌کنند که بیمار را به خواب ببرد و عامل تسلّی موقت او باشد. اما انسانِ مدنظر امام که در چنین موقعیت دشواری قرار گرفته حتی به خواب هم امیدی نمی‌تواند داشته باشد.

وی ادامه داد: امام سپس می‌فرماید: «بَیْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَات»؛ این فرد در میان مرگ‌های جورواجور و عذاب‌هایی که دم به دم بر او سرازیر می‌شود دست و پا میزند و راه فراری ندارد. امام در این عبارت از مرگ‌های مختلف سخن می‌گوید که بر این انسان فرو می‌آید. به‌راستی که این تعبیر «سرّ مکنون و راز پنهانی» است که ما چیزی از حقیقت آن نمی‌فهمیم.

این استاد نهج‌البلاغه گفت: از سوی دیگر حضرت از «عَذَابِ السَّاعَات» سخن می‌گوید؛ «واژه سَاعَة» به‌معنای لحظه و دم است. به قیامت «سَاعَة» می‌گویند؛ چون پدیده‌ای است آنی. در سوره مبارکه «یس» تصریح می‌شود که قیامت فرا می‌رسد حال آنکه مردم در دل کوچه و بازار در حال چانه‌زدن و معامله کردن هستند.

وی افزود: سخن به اینجا که می‌رسد، خود امیرالمؤمنین(ع) که توصیفگر ریزبین این لحظه‌هاست تاب نمی‌آورد زانو می‌زند و می‌فرماید: «إنَّا بالله عَائِذُونَ» به درگاه خداوند پناه می‌بریم. وقتی کودکی احساس خطر می‌کند، مثلاً حیوانی را در تعقیب خود می‌بیند با سرعت می‌دود تا به مادر برسد. با رسیدن به پاهای مادر، خود را به او می‌چسباند و با نهایت قدرت در آغوش مادر فرو می‌رود. این همان معنای «عَوْذ» است که قرآن آن را در رابطه میان انسان با خدا توصیه می‌کند.

حق‌شناس متذکر شد: معنای پناه بردن به خداوند آن است که انسان با تمام وجود خود را به ساحت لایزال حق وصل کند و کاملاً خود را به او بسپارد و از او ایمنی بجوید. پس برای در امان ماندن از مهلکه‌ها و نجات از لغزشگاه‌ها تنها و تنها پناه بردن به ذات حق کارساز است. امام نیز در اینجا بر همین معنا تأکید می‌کند و پس از وصف احوال دشوار پیش‌رو و حالات وحشتناکی که در سیر به سوی ابدیت در پیش است پناه به خدا می‌برد و از ذات او استعانت می‌جوید.

ذکر نعمت‌های الهی و ناسپاسی انسان

وی در بیان ادامه تفسیر خطبه ۸۳ نهج‌البلاغه گفت: امام سپس رو به تمام انسان‌ها می‌کند و جملاتی که در نهایت فخامت لفظ و وزانت محتوا قرار دارد را به گونه‌ای به کار می‌برد که کلام هم قوت قالب می‌یابد و هم استواری معنا. امام می‌فرماید: «عباد الله»؛ ای بندگان  «أَیْنَ الَّذِینَ عُمْرُوا فَنَعِمُوا» کجایند کسانی که عمر داده شدند و از این نعمت بهره‌برداری کردند؟ یعنی امام به کسانی اشاره می‌کند که خوب عمر کردند و برای مدت طولانی فرصت حیات داشتند، در این مدت هم خوب خوردند و نوشیدند و لذت بردند، نعمت‌های الهی بر ایشان تفضل شد و آنها هم به بهترین شکل از آن استفاده کردند.

این استاد نهج‌البلاغه تصریح کرد: سپس می‌فرماید: «وَ عُلّمُوا فَفَهمُوا»؛ علم به ایشان آموخته شد و آنها هم فهمیدند. آموخته شدند و در عین حال فهمیدند. ابزار علم در اختیارشان قرار گرفت و آنها آگاه شدند که چه به آنها گفته می‌شود. «وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا» مهلت داده شدند ولی از مهلت در مسیری که باید استفاده کنند نمی‌کنند، فرصتشان دادند اما خود را به کارهای بیهوده سرگرم کردند. وقتی مسیر ذهن انسان از مسئلهٔ اصلی به مسئله فرعی متوجه می‌شود لهو شده است.

وی تشریح کرد: گاه می‌شنویم که فلان شخصیت مشهور حاشیه زیادی دارد؛ یعنی مسائل فرعی زندگی چنان او را به خود مشغول کرده که از هدف و برنامه اصلی خود باز مانده که این لهو است. امام نیز می‌فرماید کجایند کسانی که مهلت داده شدند و غفلت کردند؟ در اینجا حضرت پس از اشاره به پنج موهبتِ عمر، نعمت، علم، فهم و فرصت سپس به غفلت اشاره می‌فرماید و کسانی را یاد می‌کند که از فرصتی که داشتند به درستی استفاده نکردند و به لهو دچار شدند.

حق‌شناس ادامه داد: سپس می‌فرماید «وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا»؛ و خداوند به ایشان عافیت و صحت داد، اما آنها فراموش کردند، از سلامتی خودشان نسیان کردند و بندگی خدا را از یاد بردند. در فراز قبل به مهلتی اشاره شد که به انسان عطا شده و در اینجا تأکید می‌شود که این مهلت همراه با سلامتی بود؛ نعمتی که یکی از عظیم‌ترین الطاف خداوند بر وجود انسان است و ارزش آن زمانی معلوم می‌شود که بیماری می‌آید و روان آدمی را اندوهگین می‌سازد.

وی گفت: امام می‌فرماید این، جماعت از نعمت سلامت برخوردار شدند؛ اما فراموش کردند که این سلامتی برای چیست؟ آن‌ها از یاد بردند که تن سالم را برای چه می‌خواهند؟ و این سلامتی باید برای تحقق کدام هدف به کار گرفته شود؟ چه خطای بزرگی است که تمام همت آدمی بر آن قرار گیرد که فرصت مفید عمر خود را با دقت در امور مادی گذرا و بی‌ارزش بگذراند؛ اموری که نه ماندگار است و نه تأثیری در سرنوشت ابدی انسان دارند.

این استاد نهج‌البلاغه اظهار کرد: حضرت امیر می‌فرماید «أَمْهِلُوا طَوِیلا»؛ مهلت زیادی به آنها داده شد. حقیقت آن است که آدمی برای رسیدن به حقیقت به زمان زیادی نیاز ندارد یعنی لازم نیست آدمی هفتاد سال در این دنیا زندگی کند تا بتواند معنای زندگی خود را پیدا کرده و راه هدایت را بیابد. چه بسیار انسانها که عمری به خطا رفتند اما به یک دم اشراق نور الهی در دلشان تابیدن گرفت و راه را یافتند. اینان مصداق بارز همان سعادتمندانی هستند که به یک نغمه به منزل رسیده‌اند.

وی خاطرنشان کرد: اگر خدا بخواهد و اراده کند که لطف ویژه خود را شامل حال بنده خویش سازد، مرز زمان و محدودیت مکان بی‌معناست؛ این انسان است که برای کسب سعادت باید کاری کند که نظر مرحمت خدا یک دم بر او افتد. امام در اینجا تصریح می‌کند که این جماعت از فرصت فراوانی برخوردار شدند و زمان زیادی را برای تغییر در اختیار داشتند.

وعده‌های خداوند تخلف‌ناپذیر است

حق‌شناس گفت: حضرت در ادامه می‌فرماید «وَ مُنحُوا جَمِیلاً وَ حُذْرُوا أَلِیماً وَ وُعِدُوا جَسیما» از عطایای نیکو برخوردار شدند و آنها را از کیفر دردناک برحذر داشتند و به نعمت‌های بزرگ وعده دادند. معنای سخن امام چنین است و چه هدیه‌های زیبایی به آنها عطا شد و اینها را از عقوبت‌های دردناکی که به سبب اعمالشان در انتظارشان بود، پرهیز داد. همچنین به آنان وعده‌های چشمگیر و بزرگ داده شد.

وی تصریح کرد: مشخص است که مراد از این «وعده‌ها» وعده‌های خداوند است که در کلام خویش آورده است و باید دانست که پروردگار هرگز از وعده خویش تخلف نمی‌کند: إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ. بدین ترتیب، امام به چندین نکته و ملازمات آن اشاره کرد؛ عمر، نعمت، علم، فهم، مهلت، سلامتی، فرصت بسیار و هدیه‌های زیبا و در ابتدا هم فرمود که کجایند انسان‌هایی که این فرصت و نعمت به ایشان داده شد؟!

حق‌شناس در بیان آخرین قسمت از خطبه ۸۳ گفت: حضرت امیر(ع) در ادامه به دو نکته مهم اشاره می‌فرماید تا این بخش هم به اتمام برسد. ابتدا می‌فرماید «احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ» از گناهانی که انسان را در ورطه هلاکت می‌افکند دوری کنید. عامل تباهی همه نعمت‌ها و فرصت‌ها چیزی نیست جز گناه و امام نیز در اینجا می‌فرماید که بپرهیزید از گناهان خرد کننده و مهلک که وجود شما را آب می‌کند و شما را به ورطه نابودی می‌کشد.

انتهای پیام
captcha